صوت؛ بیان‌گر حالات باطنی و درونی فرد

صوت؛ بیان‌گر حالات باطنی و درونی فرد

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

ردیف و نت صوت

شکل و صورتِ موزونی که به صوت، قالب می‌دهد و نظم‌بخشی به صوت، یا سبب انسانی دارد یا به واسطهٔ آلات و دستگاه‌های موسیقی ممکن می‌شود. شکل بخشیدن اگر به آواز باشد، «دستگاه» و «ردیف» نام دارد و چنان‌چه با آلت موسیقی محقق شود، به آن «آهنگ» و «نُت» می‌گویند. ابزار موسیقی نیز حالات مختلف دارد. این ابزار یا به نفَس و دم بانگ می‌آورد و یا به چنگ و دست؛ به این معنا که دستگاه و نظم صوت یا با دم به آلات منتقل می‌شود و یا با دست.

بر این پایه، نت، دستگاه و ردیف، شکل لحن است که با صوت ظاهر می‌شود و سبب نشاط یا حزن می‌گردد. حزن و نشاط نوعی دستگاه نیست، بلکه شکلی که حزن و نشاط را حکایت می‌کند و انتقال می‌دهد، ابتدا «دستگاه» است که شامل «ردیف»های متعددی می‌گردد که از آن به گوشه تعبیر می‌آید.

خواننده و نوازنده باید صوت و صدا را به صورت کامل، موزون و هماهنگ با دستگاه ایجاد کند و آن را بالا و پایین یا پس و پیش نکند. برای نمونه اگر در ماهور می‌خواند، باید تا آخر، همان را پی بگیرد که در غیر این صورت، از آن دستگاه خارج می‌شود و به «لحنِ خارج» گرفتار می‌آید.

جهت حِکایی صوت

گفتیم ظهور همهٔ پدیده‌ها به قبض و بسط است. همهٔ مراتب نمودهای هستی و پدیده‌های آن کلام خداوند و صوت حق است؛ زیرا عالم به قبض و بسط و به چهرهٔ صفات جمال و جلال ظاهر می‌شود. بسط حق به جمال و صفات جمالی و قبض حق به جلال و صفات جلالی است. هرچه در عالم است به «قرب و بُعد» و به «وصل و هجر» و به «فصل و وصل» تحقق می‌یابد.

صوت تابع حرکت هستی و پدیده‌های آن و طول موجی است که می‌آفریند. حرکت پدیده‌ها دوری و دورانی است. تمامی حرکت‌ها اعم از وجودی، عشقی، شوقی، طبیعی و قسری، همه به قرب و بعد و به وصال و فراق است. اگر در تعریف حرکت، به تسامح گفته می‌شود: «خروج الشیء من القوّة إلی الفعل» به معنای انفصال و جدایی شی‌ء از قوه و وصول و رسیدن به فعل به وسیلهٔ قبض و بسط است. پس ظهور همهٔ پدیده‌ها به قرب و بعد، وصل و فصل و فراق و وصال است و چون هر حرکتی طول موج و صوتی می‌آفریند، همهٔ پدیده‌ها دارای صوت است و تمامی نیز صوت حق است. صوت ویژگی قبض و بسط و حقیقت ظهوری و دارای دلالت است.

دلالت بر سه قسم عقلی (مثل صدای زید از پشت دیوار که حکایت از او دارد)، طبعی (مانند پریدگی رنگ چهره که حکایت از ترس و نگرانی دارد) و دلالت وضعی است. صوت و صدا هر سه گونه دلالت را دارد.

صوتی که به شکل دستگاه شوشتری ایجاد می‌شود، دلالت وضعی بر اندوه و حزن و صوتی که در دستگاه اصفهان صورت می‌گیرد، بر پریشانی و نغمهٔ ناز دلالت دارد. از صوت خواننده و نوازنده و نوع دستگاهی که به کار می‌برد، می‌توان به حالت وی پی برد و نه تنها «رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ درون»، بلکه آواز و آهنگ نیز سِرّ نهان را آشکار می‌سازد؛ به‌گونه‌ای که طبیبان ماهر در گذشته، از نحوهٔ صوت بیمار می‌توانستند برخی بیماری‌ها و اختلالات فرد را به دست آورند. صوت، بیان‌گر حالات باطنی و درونی فرد است. برای نمونه، می‌توان از صدای دَم و بازدم انسان سالمی که به‌درستی نفس می‌کشد دانست که او تحت تربیت اسمای جمالی است یا جلالی و یا کمالی، وی گناه‌کار است یا اطاعت‌پذیر. هم‌چنین کسی که بیات ترک می‌خواند، در حالت مستی است و آن که صوت خود را در شور جریان می‌دهد، در دل آشوب دارد. در شریعت نیز به صوت، اهمیت بسیار داده شده است و به جهر و اخفات، ترتیل و تغنی اهمیت داده می‌شود و گاه رعایت نکردن آن سبب معصیت می‌گردد.

مظاهر و نمودهای عالم هستی همه قبض و بسط دارد و صوت نیز در این حکم وارد است. برای نمونه، کسانی که به هنگام بیداری قبض دارند، چون به خواب روند، قبض آنان از بین می‌رود و به بسط تحویل می‌روند و عضلات آنان خود را رها می‌سازد، آن‌گاه است که گوشت‌هایی که در تجاویف بینی است سستی و رخوت می‌یابد و صدا از آن آزاد می‌شود و در خواب، صوت خُرخُر از آنان بلند می‌شود. هر شخصی ناخودآگاه صدای خُرخُر را با یکی از دستگاه‌ها انجام می‌دهد. همان نفسی که خرخر می‌آورد، در بیداری و با دمیدن در فلوت، می‌تواند صوتی موزون بیافریند.

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

مطالب مرتبط