منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی بلا و ولایت ۲ ( جلد پانزدهم : کلیات دیوان نکو )
بلا و ولایت جلد دوّم
جلد دوم دیوان «بلا و ولایت» دارای دو سلام و دو رجیم میباشد. سلام پانزدهم این دیوان، عنوان «ختم ولایت (عج)» را دارد. ختم ولایت حیدری، امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) میباشند. عصمت و امامت با وجود مبارک ایشان به کمال رسیده است. آنحضرت، امامِ عصر غیبت است که کردار بندگان در این دوره به دست مبارک آن حضرت، پرورده میشود و به سوی حقتعالی بار مییابد. نظامی که آن حضرت در بهار ظهور حاکم میسازند، نظامی معرفتی و اندیشاری است که از برخوردهای خشن عاری است. آنحضرت بر مدار رحمت حقتعالی حرکت میکنند و همانگونه که خداوند خدای عشق است، آن حضرت نیز مولای عشق است و آیین محبت را پایدار میسازند. تلاشهای تمامی پیامبران و نیز پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و دیگر حضرات اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام تمام پیشزمینه برای ظهور آن حضرت میباشد و زمانهٔ حکومت آن حضرت علیهالسلام است که نهال معرفت به بار مینشیند و ولایت در عرصهٔ ناسوت، ظهور تام مییابد. نظامی که تمامی امور تحمیلی و اجباری را از مردمان و نظامهای حکومتی باز میگیرد و زندگی شیرین و عاشقانه را برای آنان، بر پایهٔ محبت ولایی هدیه میآورند. نظامی که مهربانی و عطوفت در آن حقیقت دارد.
درد دل
درد دل، آزار مفلس را بخوان
رنج پینه مانده در ره شد بیان
نالهٔ فرسودهٔ پیری چه شد؟
آن دل درماندهٔ آزردهجان
شد فقیر ناتوان در کنج غم
پاره قلب هر پریشان بینشان
رونق بیهوده مزدوران ز چیست؟
نعرهٔ بیچاره افتاد از امان
کی رسد یک نوبهاری از سفر؟
تا بشر گیرد گلی را در میان
فارغ از رؤیا ببیند روی حق
خوش نشیند در کنار پرنیان
دل شود همراه صد سودای عشق
تا ببارد ابر حق بر مردمان
شد نکو بیمار درمان تو دوست
رفته از دیدار جمله این و آن
یاران عصر ظهور، مهربانانی هستند که ثبات در عقیده و پایداری در اندیشه دارند و کمترین شک و سستی در نهاد آنان وجود ندارد؛ کسانی که از گرداب توهم ایمن هستند و در میدان جولان دغلبازان گرفتار نمیشوند. یاران عصر ظهور، عاشقانه زندگی میکنند و باوری سالم و معرفتی درست دارند و در سلامت باور و معرفت خود راسخ میباشند. استحکام باور، مردانی نفوذناپذیر و عزیز از آنان ساخته است. باید توجه داشت که عصر غیبت، بسیار به درازا کشیده خواهد شد. در این زمان دراز، به اهل راستین ولایت ـ که حقیقت ولایت را دارند و نه صِرف عنوان آن را ـ بلایای سهمگینی، بهخصوص از جانب ستمگران دغل وارد خواهد شد.
…
ولایت، «عهد» خداوند است و عهد خداوند هیچگاه به ظالمان نمیرسد. کسی ظالم است که آگاهانه بدی میپردازد. مصداق بارز ظلم در زورطلبیهای خودخواهانه است. چنین ستممحوری را «طاغوت» میگویند. در برابر ظلم، «ولایت» و «نور» قرار دارد. ولایت با ظلم هیچگاه سازگاری ندارد. ظلم، زور است ـ نه قدرت ـ و ولایت، قدرت میباشد. نمیشود کسی به ولایت حق برسد و تأییدی بر ظلم داشته باشد. صاحبان ولایت و ظالمان، دو جبههٔ متقابل میباشند که همواره برای هم صفآرایی داشتهاند. باید توجه داشت که اصحاب ضلالت، ناآگاهانه به بدی میگرایند و تابع ظالمان میشوند و این تابعان گمراه، غیر از ستمپیشگان طاغوتی ـ بهویژه ظالمان مغضوبی ـ میباشند.
ولایت، ساز و کاری است با طراحی الهی و در برابر، ظلم ـ اگر تعدی فراگیر آن لحاظ شود ـ سیستم بشری دارد. ظلمِ فردی، کوتاه است و سخن از آن را کوتاه میکنیم. در اینجا منظور، ظلم سازمانی و سیستماتیک با سازهٔ بشری است.
ریشهٔ تمامی ظلمهای نظاممند، ظلم به نفس است و این نفس خبیثِ مورد غضب است که دست تعدی به دیگران، حتی صاحب ولایت، دراز میکند. ظلم سیستماتیک را در میان افراد عادی و ضعیف نمیتوان دید. جبههٔ چنین ظلمی در دست دنیامداران صاحب زور و زر است که برای بقای مادی خود، سیستماتیک ظلم میکنند و برای آن طراحی دارند. در این طراحی، اصل بر تمرکز زور در یک شخص است. مصداق بارز آن، سیستم «شاه و مردم» و «خان و رعیتی» در گذشته بوده است. جبههٔ ظلم و باطل، ریشهای تاریخی دارد و هرگاه پیامبری دعوت خود را علنی میکرده، این جبهه با او به ستیز برمیخاسته است. پیامبری برانگیخته نشده است، مگر آنکه ظالمانی برای مقابله با او برخاستهاند؛ ظالمانی که نقاب بر چهره میزنند. مقابلهٔ ظالمان با انبیای الهی، شیوههای پیچیدهای داشته است. آنان برای تودهها عوامفریبی و احساسبرانگیزی دارند؛ بهگونهای که کمتر کسی میشود در ظلم سیستماتیک آنان آلوده نگردد. عجیب آن است که ظالمان سازمانمحور ـ که بهخاطر منافع مشترک با هم یک محور پیدا میکنند ـ گاه و بیشتر شعار «عدالت»، «علم» و «تجدد» سر میدهند و ظلم میکنند و حتی عدالت انبیای الهی را ظلم بر مردم جلوه میدهند. چنین ظالمانی در دغل و حیله جولان دارند؛ جولانی هدفمند، سازمانیافته و حزبگرا؛ جولانی که مدت نامحدود ناسوتی دارد و گذر زمان با پایمردی آزادگان، آزادمردان، جوانمردان و مردان خدا و نثار خون سرخ ایشان، نقاب از چهرهٔ این ظالمان میگشاید؛ انتقامی الهی که نظم دارد و در مرتبهٔ خود، به بار مینشیند.
….
منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی بلا و ولایت ۲ ( جلد پانزدهم : کلیات دیوان نکو )