ظهورات وجود حق تعالی

ظهورات وجود حق تعالی

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عشق و معرفت ۲ ( جلد هفتم : کلیات دیوان نکو )

صاحب‌خانه

بنیاد عرفان محبوبی، «فنا»، «خرابی» و خلاص سازی زمینه‌های خَلقی است! مقرّب محبوبی، عشقی پاک و ناب را به صورت عنایی در خود دارد. عاشق نمی‌خواهد چیزی به دست آورد؛ بلکه نه چیزی در دست دارد و نه دست دارد. او بی‌تن، بی‌جبه و بی‌پیرهن است و جهت خَلقی او در جهت ربی وی مستغرق است و هر تعینی را از دست نهاده و بی‌تعین گردیده است:

دلم خراب تو شد، کو دگر دلی آباد؟

رها ز پیرهنم، جان و تن برفت از یاد

سرخوشی محبوبان به این است که حق دارند، دارایی آنان حق است و جز حق نیست؛ همان‌طور که دارایی همگان جز حق نیست؛ چون جز حق، وجودی نیست و پدیده‌ها در ظهور خویش مستغرق‌اند. سوزش آتش عشق حق، محبوبی را خریدار سرِ دار و جور و جفای یار می‌سازد؛ چرا که جور و جفای او، هم‌چون عشق و لطف، از اوست که آن را روا می‌دارد، و از اوست که بر اوست و محبوبی تنها سودای حق دارد و بس:

 به شوق جور و جفایت دلم شده خرسند

 ز جور لطف تو سر می‌دهم دو صد فریاد

عاشق محبوبی، خود را به شلاق‌های عشق ـ که هجر، فراق، سوز، گداز، اشک و درد است ـ می‌سپارد. این‌ها نرد عشق است که او می‌بازد. عشق، یعنی باختن. عشق، قماری است با باخت کامل؛ قماری که برد ندارد. عاقبتِ عشق، خون است و خون. عشق، حکایت پر سوز و گذار دل، و درد و ناله و اشک و آه و سوز است. قمار عشق، آن زمان است که آخرین قطرهٔ خون شهید می‌چکد. این برترین نرد عشق است. برای محبوبی تمامی پدیده‌ها مهرهٔ نرد است که در دست حق‌تعالی است و البته در ماجرای هر پدیده‌ای، این حق‌تعالی است که حریف بی‌بدیل و بدون رقیب است:

 هر آن‌چه بوده به پیش تو مهرهٔ نرد است

 حریف کهنه کجا شد به نزد تو نرّاد؟

ناسوت، در دل خود، سخن‌های ناگفتهٔ فراوانی از عشق و صفای محبوبان الهی دارد. چاه مولا علی علیه‌السلام اسراری سر به مهر با خود دارد؛ ولی این رازها را جز به صاحبان صدق باز نمی‌گوید:

 سخن به سینهٔ دنیا بسی فراوان است

 کجاست صدق و صفا تا کند دلی را شاد؟

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عشق و معرفت ۲ ( جلد هفتم : کلیات دیوان نکو )

مطالب مرتبط