منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عشق و معرفت ۱ ( جلد ششم : کلیات دیوان نکو )
طغیان هوس
عرفان محبوبی بر صفا، سادگی، مرحمت و عشق استوار است. زندگی سراسر مهرورزانه و سرشار از محبت، صمیمیت و صداقت حضرات معصومین علیهمالسلام نمود کاملی از عشقِ قرب محبوبی است. این معرفت، وضعیت جوامع کنونی را با بلندای خود اعتبار میکند، و از اینکه صداقت، انصاف، عدالت، صفا، محبت و ولایت در جوامع دیده نمیشود و با خَلق خدا بر اساس حیلهپردازی، مکر و سیاست رفتار میشود، به تنگ میآید و بر آن میآشوبد:
صفـا و سـادگی در کـار مـا نیست
وفـا و مهـر در رفتـار مـا نیست
جوامع کنونی چنان در مغاک تیرهٔ خود، آلودگی دارند که جز به بیهودهها و سرگرمیهای بدون غایتِ عقلانی، سر نمیسپرند. آنان نه تنها از ابتلای به بدیها و ناهنجاریها دلآزرده نمیشوند، بلکه بیپروا و بیعار، برای آن طرح و عملیات اجرایی دارند و آن را قانون میسازند:
شـده دنیـای مـا، بیهـودهبازی
بـدی و کـجروی هـم، عـار ما نیست
دنیای امروز، نه «دل» دارد و نه تمدن انسانی، بلکه «نفس» و «هوس»، آن را در قفس آورده و به جنگلی مدرن و مدنی تبدیل کرده است:
بــود دنیا چو جنگـل، لیـک پر خــون
تمــدن، انـدکی در بـار ما نیست
این جنگل مدرن، در دست صاحبان قدرت و ثروت است و آنان نیکو سخن میگویند، ولی شکمها میدرند، گلوها پاره میکنند، جگرها بیرون میکشند، قلبها تیر میزنند، دستها میبندند، چشمها ناامید میسازند و اگر کسی دلی داشته باشد، آن را خسته میسازند:
متاع ما بود، زور و زرِ دهر
بهجز ایمان که در گفتار ما نیست
در قانون جنگل، شریعت جایی ندارد و اگر کسی از دین هم بگوید، دین را سیاستِ تدبیر هوسِ نفسانی خود ساخته است و چنین نیست که درایت از شریعت گرفته باشد؛ بلکه دیوی است که ساز شیطنت را به نام شریعت مینوازد:
دیــانت رفـت و دیــن شد طعمـهٔ دیـو
بـه غیـر از خدعـه در پنــدار ما نیست
این رفتار وقتی مقرّبان محبوبی را به درد میآورد که سیاستبازان، نام معشوق او را بر زبان میآورند و اسم حقتعالی را در حال بیگانگی از حق، آهنگ میکنند تا شلوغ بازاری بیافرینند برای درست کردن فضای بازی هوسمدارانهٔ قدرت و ثروت خویش:
خداگویــانِ بیگـانــه زیــادند
خداجــویی در ایـن بــازار ما نیست!
در این آشفته بازارِ پرفریب و خدعه که کلاه مکر و حیله یا در دستهاست و یا بر سرها، باید از دین پرپیرایهای که سیاستبازان تبلیغ میکنند و از دنیای صاحبان ثروت و کانونهای قدرت و کردار و اثر آنان فاصله گرفت که نه آن، دین است و نه این؛ دنیایی که باید سرشار از مهر، عطوفت، احساس، صمیمیت، محبت، دلگرمی، احترام، کرامت و عشق باشد. نگاهی به رسانههای جمعی دنیای کنونی ـ که یا به دست کارتلهای اقتصادی اداره میشود و یا تئوریسینهای صهیونیزم، کاتولیک، اهل مذاهب و ایسمها ـ شاهدی بر این مدعاست:
نکو رفـت از سـر دنیــا و هم دیــن
که جـز زشتــی در ایـن آثــار ما نیست
منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عشق و معرفت ۱ ( جلد ششم : کلیات دیوان نکو )