منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عشق و معرفت ۱ ( جلد ششم : کلیات دیوان نکو )
حوادث و شرایط جامعه به بسیاری از انسانها رنگ میدهد و نمیشود تأثیر محیط و افراد را بر فرد انکار کرد. برای همین است که باید نسبت به تعیین محیط و معاشرت، احتیاط لازم را داشت. انسان اگر بخواهد با هر کس باشد، هرجا برود، با هرچه پیش آید بسازد، و هیچ نوع منع و طردی در وجود خود راه ندهد، این بدان معناست که فرد دارای خط و روش سالم و ثابتی نیست؛ زیرا وی دستکم از همهٔ برخوردها به طور خودآگاه یا ناخودآگاه اثر میپذیرد و چنین کسی نمیتواند شخصیت ثابت و روشنی داشته باشد. چنین فردی نمیتواند محیط، جامعه، مردم و دوستان ثابتی داشته باشد و همانطور که با همگان محشور است، بیهمگان بوده و نمیتواند همراه، همگام، دوست و رفیق یا مرام و دین ثابتی داشته باشد؛ زیرا رنگ و روی و نفس و جان ثابتی ندارد تا با آنان همراه گردد. کسی که با همه هست، با هیچ کس نیست و فردی که به هر رنگ در میآید، هیچ رنگ ثابتی ندارد و جبههٔ مشخصی برای خود پیدا نمیکند؛ برخلاف کسی که راه، دوست و هدف خود را مشخص سازد و میداند خود کیست و همه میدانند که او کیست و چه میگوید و چه هدفی را دنبال میکند. اینگونه افراد اگرچه ممکن است محدود باشند و با همه نباشند و همه از آنها حمایت نکنند، آنهایی که با او هستند، کم نمیباشند. او میتواند به آنها اعتماد کند و با آنها کنار آید و همراه و همگام آنها باشد و خود را از تنهایی در آورد. باید توجه داشت اهل دنیا و کسانی که مبدء و منتهایی جز دنیا نمیشناسند، با خود و دیگران میتوانند بازی کنند و از انواع ترفندهای سیاسی و اجتماعی بهره گیرند؛ در حالی که مؤمن حقیقی، تنها میتواند خود را در بند عقاید و اندیشههای معنوی خود قرار دهد و هر نوع بازی، ریا و سالوس، از ارزش معنوی او میکاهد. کسانی میتوانند خود را مؤمن حقیقی بدانند که عقاید ایمانی خود را ملاک و مدار قرار دهند و خود را به تمام معنا از بازیگری دور بدارند و حضرات انبیا و اولیای الهی علیهمالسلام را در رأس این خط فکری داشته باشند.
در این دوران باید نسبت قرب به حق را در نظر داشت و روش خوبی را ملاک انتخاب خود قرار داد و راهی را برگزید که قابل رفتن باشد و ارزش رفتن را داشته باشد و به طور مستند و معقول، دور از پیرایه و انحراف کلی باشد. البته فرد حقخواه در زمان غیبت صاحب عصمت و ولایت علیهالسلام میتواند بنا بر حکمت عقلی و عملی، آزاد باشد و خود را از هر ناپسندی دور نگاه دارد و خوبیها را پذیرا گردد؛ ولی باید این امر را در نظر داشته باشد که چنین کسی بهنوعی «تنها» میشود و نباید از تنهایی و گرفتاری، گِله و شکایتی داشته باشد.
این روش، افزون بر فردی بودنش، مستلزم آگاهیهای لازم است و کسی میتواند چنین راهی در پیش گیرد که همهٔ راهها را دیده باشد و از آن آگاه باشد و قدرت تشخیص حق و باطلِ همهٔ آنها را داشته باشد. چنین فردی نمیتواند شخصی عادی باشد؛ بلکه باید حکیم توانا و فرزانهای باشد تا بتواند از عهدهٔ چنین قضاوتی برآید و داور درستیها از نادرستیها و خوبیها از بدیها باشد. روشن است چنین کسی نمیتواند خود را در اختیار گروه و فرقهای قرار دهد و مطیع خط و دستهای گردد. چنین فرد توانا و لایقی، باید مواظب باشد که خود، گروه و فرقهای را به راه نیندازد یا دیگران، گروهی را به اسم او تشکیل ندهند تا با حمایت و اطاعت از او، عامل کارهای ناشایستی در آن زمان یا در آینده باشند و به اسم او، خطی را به بازار خطوط انحرافی آورند.
میشود گفت اگر در زمان غیبت و دوران آشفتهبازارِ ما، حکیم توانا و عارف سینهچاکی پیدا شود و از همین عقیده پیروی کند، خود را درگیر گروه و فرقهای نمیسازد و آن را به بازار خطوط نمیآورد؛ بلکه عمر ناسوتی خود را در ظاهر با ساحلنشینی، و در باطن، پرفراز و نشیب، پشت سر میگذارد، با حالتی گنگ و در حالی که در ظاهر مجهول است، باطن خود و خویش را استوار نگاه میدارد و به طمع این و آن، به راه نمیافتد و خود را از دنیای کنونی، سالم به در میبرد. تنها حکیم موحّد و مؤمن وارسته میتواند خود را از طمع همگان دور بدارد و با هیچ بسازد و با بدیها کنار نیاید و تنها در گرو حق، انصاف، ابد و هستی گستردهٔ خود باشد. البته چنین فردی نمیتواند از صراحت لهجهٔ چندانی برخوردار باشد؛ بلکه باید عمل و گفتار خود را با لایهای از خفا و کنایه توأم کند؛ وگرنه ضربههای جبرانناپذیری به او وارد میآورند؛ اگرچه او نیز نباید به اجمال و ابهام در گفتار مبتلا گردد:
نمودم بر تو ارزانی، اگر اهل طریقی تو
همه رازی، که خیر تو در آن پنهان شده یکجا
زر و زور و تزویر، مهمترین نقش بازیگری را در جوامع عقبمانده دارد و اگر هم علم و اندیشه توانسته است خودی نشان دهد و مقداری جلوهگری نماید، در سایهٔ همین سه امر بوده است. اما به طور کلی، این جلوهگریها ارزش دنیوی و شیطانی دارد و کمتر در خور انگیزههای درست انسانی است:
همه دنیا پر از زور است و تزویر و زر و زیور
کجا علم و فضیلت میشناسد روزگار ما؟
منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عشق و معرفت ۱ ( جلد ششم : کلیات دیوان نکو )