موهبت الهیِ صفا و عشق

موهبت الهیِ صفا و عشق

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عروس دل (جلد سوم : کلیات دیوان نکو )

بخشی از غزل‌ها رنگ و روی اخلاقی دارد. غزل «غفلت جان» و «داروی غفلت» از غفلت حذر می‌دهد و ایمان و تقوا را داروی درمان آن می‌داند. بعد از آن، نظریهٔ «ایمان» و پیچیدگی‌هایش موضوع غزل‌های چندی قرار می‌گیرد؛ مانند: «عینِ رضا»، «عشق و ایمان»، «هستی ایمان»، «ایمان ناب»، «نور ایمان»، «ایمان پاکان» و «مؤمن و گل».

غزل‌هایی نیز از آفرینش می‌گوید و شگفتی‌های آن را در قاب زیبای غزل، تماشایی می‌نماید:

جهان شد در جهان، جان گشته در جان

که هر ذرّه جهانی در میان است

اما لُبّ لُباب و مغز و حقیقتِ عیان این جهان، همین دوبیت زیر است که خاطرنشان می‌شود آرامش و راحت جهان در داشتن دیدهٔ وحدت‌بین است و غفلت از این حقیقت و اسیر کثرت‌شدن، مایهٔ آشفتگی و پریشانی و زیان است:

 صفا و عشق و مستی کن در این دیر

که حق، هم در نهان و هم عیان است

 نماند در جهان جز حق دگر کس

 تو قدرش را بدان، ورنه زیان است

صفا و عشق، امری موهبتی است و باید آن را در نهان جان و از باطن داشت:

همه عشق و محبت در نهان است

 نه آن‌که در سخن یا در بیان است

 بود عشق و محبت، نور باطن

 که ظاهر، چهرهٔ حرف و زبان است

محبت گر بود جایی، صفا هست

 محبت، ریشه و عمقش به جان است

 نه با پول است و گفتار فریبا

عیارش در نهان، او خود عیان است

محبت و صفا، روحی الهی و رزق جان و تقدیری پیشینی است که با اقتضاءات زمینی، نوسان می‌گیرد:

محبت باشد از روح الهی

 رسید این تحفه بر بعضی به گاهی

چو هوش و عقل و زیبایی بود آن

به هرکس می‌دهد قدری که خواهی

 پدر، مادر، زمان در آن دخیل است

که تقسیم است و رزق است و تناهی

جمال حق بود یکسر محبت

مَلَک باشد چنین کس، نه که شاهی

 دهد بر بندهٔ خود روح خود را

 بگیرد دست او را هم به گاهی

لطف عشق و شور مستی، تمامی پدیده‌های هستی را غزالی شیدا و زیبایی دلنشین

نموده است:

خدا عشق است و لطف است و محبت

تمام خلق حق، صاف و زلال است

محبت کن به خلق حضرت‌حق

که هستی سربه‌سر بر او عیال است

عیال خانگی نه، عول عشق است

که در هر کوه و صحرا چون غزال است

 نباشد شور مستی از جهان دور

که هر ذره به عشق حق، نهال است

اوج عشق در غزلِ «حرف عشق» آمده است که خوانندهٔ محترم می‌تواند آن را در صفحات پایانی دیوان «عروس دل» ببیند:

 دل من چهرهٔ عشق و صفا شد

 ز حق هر لحظه در این دل ندا شد

پرستم حضرت عشق دلم را

که عشق حق به دل نور و ضیا شد

 شدم عشق و نشستم در بر عشق

همه عالم ز عشقم پرنوا شد

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عروس دل (جلد سوم : کلیات دیوان نکو )

مطالب مرتبط