خاطرات و مشاهدات عارف محبوبی

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عروس دل (جلد سوم : کلیات دیوان نکو )

در دیوان عروس دل، غزل‌های «هوش شب»، «عشق مادر»، «دبستان ظاهر»، «دشمن قدیمی» و «علوم معنوی» مروری بر خاطرات کودکی است. غزل‌های «گلین‌بانو» و «دین حکیم»، از اولیای الهی مؤثر در کودکی من می‌گوید؛ از مقرّبانی که راهنمای من در وصول به حقیقت شدند؛ وصولی که «بلاکشی» را وصف لازم و شایان من ساخت:

شدم در کودکی نزدِ یکی حور

گَلین‌بانو، که او پایان من شد

حقیقت را بدیدم با تمامش

که وصل حق، سر و سامان من شد

دگر گویم ز یک جفت گهربار

زن و مردی که خود هیمان من شد

دو قدّیسِ رها از بند ظاهر

نگویم دیگر، این پیمان من شد

مرا این سه به سوی غیب بردند

که رؤیت، راحت و آسان من شد

دگر دیدم که دنیایم چه‌سان است

بلا دیدم که خود شایان من شد

دگرها را نگویم، این سه اصل است

 نکو! هرچند حق، جانان من شد

غزل «اصغرک» نیز از دیدنی‌های دوران کودکی گفته است:

رفیقی بود نامش اصغرک بود

لباسش هر زمان جنس برک بود

چنین انسان وارسته ندیدم

که سلطان زمین و نُه فلک بود

 نه سالوس و ریا، نه زور و جبری

تو گویی پادشاهی یا مَلک بود

برخی از مشاهداتی که از عوالم اجنه و فرشتگان و ماورای غیبی یا اخروی و بهشت و جهنم داشته‌ام، در غزل‌هایی به اشاره و مبهم آمده است. از این نمونه است غزل «میهمان عفو». از شیطان، نفّاثه و خنّاسه نیز پرده‌گشایی شده است:

 بود شیطان و نفّاثه و خنّاس

دمادم در پی قدرت‌نمایی

غزل‌هایی نیز موضوعاتی معمّاگونه و مبهم را طرح می‌کند. دو غزل «کیسهٔ زر» و «موضوعات زیبا» از این سنخ می‌باشد. البته «دو روز دنیا» نیز خود معمّایی است:

بیا راحت گذر کن زین معمّا

 اگر رفتی ز هر روح و روان، هیچ

غزل‌هایی، برای پیش‌بینی آینده است:

 بود بیش از دو صد کشور به دوران

 بیاید کشورانی بس فراوان

رسد روزی که باشد دو هزار تا

همه کوچک، همه نُقلی چو استان

پیش‌بینی و پیش‌گویی برای عارف محبوبی، امری حاصل است و باعث می‌شود او در جایی غافلگیر نشود:

صدای سینهٔ من بس روان است

روانم گوییا نبض زمان است

به خود بیند هر آن‌چه آید از پیش

 تو گویی که زمان، قبض مکان است

که پیش از هر وقوعی بشنود آن

 زمان او جلوتر از عیان است

غزل «چشم بیدار»، بلندای این آگاهی را آورده است:

طبع من چون طبع دلدارم بود

 آفت جان، چشم بیدارم بود

 باشد ایمانم به ذات بی‌مثال

 بی‌مثالی حظّ کردارم بود

من ز حق می‌گویم و تو حق شنو

 راز من با حق به رفتارم بود

می‌زنم دم از حقیقت موبه‌مو

 کس نداند آن‌چه در کارم بود

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عروس دل (جلد سوم : کلیات دیوان نکو )

مطالب مرتبط