منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عروس دل (جلد سوم : کلیات دیوان نکو )
عاشقی هم دل پاک و ناب میخواهد و هم بیباکی و این همه با وصول به ذات، میسّر و موهبت میشود؛ آن هم نابترین عشق پاک و بدون طمع و عاری از شک و شرط و بر پایهٔ صدق کامل و خلوص تمام، که میتوان بر پهنهٔ هستی دید:
شده واصل نکو بر ذات پاکش
که عشق حق به جانم ناب ناب است
این نابی، به عاشق محبوبی، یکتایی و دردانگی میبخشد و او را تنهاترین انیس حقتعالی در زیر سایهٔ سنگینترین غربتِ ناسوتی میگرداند:
منم تنهاترین تنهای دنیا
انیس جامِ صهبا بودهام من
این وصولِ بهجتانگیز و رؤیایی یکتا، تنها با «خرابی» و «فنا» و «تلاشی» ممکن میشود. بنابراین «خرابی» و از دست دادن خویشتن خویش، از اساسیترین حقایق عرفان محبوبی است.
خرابم کرد و رفتم در بر او
به ذات افتادم و دیدم رباب است
کسی آباد به برِ حقتعالی راه نمییابد و دلی عشق او را میچشد که حجاب «خود» و تمامی کمالات آبادیبخش و شوکت دنیا را از آن گرفته باشند.
سود تو، رفتن ز سرِ سود توست
عشق و صفا بود که نقدت ربود
راهی که کمترین کارش سر دادن و بر دار شدن است و باید برای طریق آن، «دل» را به دلربا داد و دلشدهای گردید دلداده که دیگر از او چیزی نمیماند و محوِ محو، آن هم به دم همت حقتعالی میشود:
سر بدهم در رهت، مشکل من نیست سر!
جان و دلم را بگیر، این شده داراییام
دار و ندارم تویی، نی به دلم غیر تو
محو توام، محو تو، محو تماشاییام
هرچند این فنا و نابودی، هیچگونه حقارتی ندارد و عین عزّت و بینیازی و اوج آرامش و راحتی است:
شدم راحت ز سیر و دور هستی
چو دیدم عزّت حق بس زیاد است
عشقِ پاک، صفت ذات حقتعالی است که حقتعالی در ذات خویش، هم عاشق ذات خویش است و هم با ذات خویش در هر ذرّه و با هر ذرّه نمود دارد و همین عشق، مایهٔ رونقِ پدیدهها در هیبتی بسیار زیباست:
عاشق هر ذرّه باشد ذات عشق
ذات عشق هر لحظه خود در ما بود
رونق هستی، ظهور عشق ماست
عشق ما خود هیبتی زیبا بود
در عرفان محبوبی، چهرهٔ حقتعالی شورِ هر نمود است؛ نمودهایی که از او به او مشتاق میباشند و او نیز به آنان شوق خویش را دارد و این ماجرا هریک از آنان را در دوری شیرین و شاد و رقصی پاک و شورانگیز و شوخ و خوش انداخته است. بر این اساس، هر چهرهای جلوهای از اوست که درود و ستایش، آنهم از ناحیهٔ حقتعالی را دارد:
چهرهٔ هستی همه غوغای اوست
او شده خود چهرهسرای درود
دیدهام آن دلبر طنّاز را
آنکه بهحق، هر دو جهان را ستود
هر ذرّهای، حُسن روی دوست است و نیکویی کامل و تمام میباشد که تمامی قامت بلند حقتعالی را در خود دارد و رؤیت آن، زیارت جمالِ دریای بیپایانِ لطف حقتعالی است.
عاشقم بر ذرّه ذرّه حسن دوست
او بهحق رعنای بیهمتا بود
منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی عروس دل (جلد سوم : کلیات دیوان نکو )