منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی دولت کریمه (جلد اول : کلیات دیوان نکو )
اگر جایی دولت، لئیمه شود، طبیعت هم قهر میگردد که از فساد دستان اینان به ستوه آمده است. دولت لئیمه به جنگ طبیعت میرود و محیط زیست طبیعی را به نابودی میکشد و طبیعت با بلایای طبیعی به جنگ با این دولت برمیخیزد و زلزلهٔ مهیب میسازد و سیل ویرانگر میآورد و با رعدهای غرشزا بر آنان نهیبِ اعتراض میزند که چرا چنین، زمین و زمان را برهم ریختهاید و هیچ چیزی را در جای خود نگذاشتهاید؛ یعنی چرا عدالت ندارید و ظلم میکنید:
عقل و هوش این طبیعت شد زیاد
متن واقع گشته فارغ از گمان
لحظهای میآفریند ابر و باد
میزند بر آسمانت ناگهان
شد بشر با صنعت، آمادهْ به جنگ
با طبیعت در زمین و آسمان
همانطور که دست انتقام الهی چنین میکند و تیغ جلال خود را به ناف این زورِ پلید میکشد:
بگیرد دولت حق هرچه باشد
نکو بیند ز سوی حق جلالی
و او را به خاک ذلت میزند و نسل او را نیز میگیرد و او را ابتر میسازد:
ستمکاری در این دنیا نماند
ستمگر میفتد در دُور ذلّت
رود نسلش ز طومار درستی
بیفتد در سراشیبی ِ نقمت
در نهایت، این حق و لطف و شادی اوست که فضای باز و آزاد و طبیعی انسانی را در دولتی کریمه نقش میزند:
رسد روزی که انسان گردد آزاد
رود از ظلم و زورش بس فراوان
به مهر و لطف با همدیگر نشینند
بههر شکلی و رنگی راحت آسان
فضای باز انسانی شود رو
شود دور از بشر زشتی دوران
نکو! گردد بشر آزاد و آرام
به دور از قتل و غارت، جنگ و هجران
منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی دولت کریمه (جلد اول : کلیات دیوان نکو )