خشونت، ويژگی افراد ضعیف

خشونت، ويژگی افراد ضعیف

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی دولت کریمه (جلد اول : کلیات دیوان نکو )

دولت لئیمه چون طبیعت کسی را احترام نمی‌گزارد، همه را ناراضی و وحشی می‌سازد:

برفته از دل دنیا طبیعت

 نباشد در دل دنیا کسی رام

دولتی که خشونت دارد و نفرت می‌پراکند، کریمه نیست. نفرت و خشونت برای دولت بی‌مروّت و لئیمه است و عجیب آن است که آن را فلسفه می‌سازد و به آن خرسند و شاد می‌باشد و آن را مایهٔ مباهات و فخر خود می‌گرداند:

 عشق و نفرت هر دو یارند از قدیم

این پلیدِ بی‌مروّت، آن کریم

جنگ و چنگال طبیعت شد از او

 با همه قهر و ستم، اندوه و بیم

 کشت و کشتارش بود خود یک اثر

 گشته از درگیری‌اش شاد آن لئیم

ریشهٔ دولت لئیمه و نگه‌دار آن برای مدتی محدود، گرگِ خونخوارِ خشونت است:

خشونت هست اصل و ریشهٔ ظلم

 برنده خود ندارد جان انسان!

 خشونت زشت باشد، باش آرام

رها کن ای بشر تو راه گرگان

خشونت، عبارت است از: تندی و تیزی و قهر و زبری و سختی و قساوت و زمختی و بی‌رحمی و کینه و بددلی و غیض و تنگی و قبض؛ از این رو دل‌ها را می‌شکند و جان‌ها را پاره پاره و گُل‌ها را پرپر می‌کند.

خشونت را بگو معنا چه باشد

 همان چیزی که بشکسته دل و جان

خشونت، انواع درد و بلا را به جان توده‌ها می‌اندازد؛ توده‌هایی که اسیر سگ‌های هار خطا شده‌اند و باطل را پارس می‌کنند:

 دل دنیا پر از درد و بلا شد

بشر در هر فرازی مبتلا شد

 گهی باشد شریک و یار شیطان

 به هر وادی گرفتار جفا شد

 شود غافل، نمی‌یابد چه دارد

 اسیر گرگ و سگ‌های خطا شد

نمی‌داند که افتاده به باطل

 رها از پاکی و صدق و صفا شد

خشونت، کار افراد ضعیف است. قوی بر مدار طبیعت سیر می‌کند و خشونتی ندارد. کسی تحمیلِ زور می‌کند که قدرت و اقتدار نهادینه کردن ارادهٔ خود را به صورت طبیعی ندارد و علیه طبیعت و نهاد هر چیزی می‌آشوبد و او ریشهٔ هر معضل و مشکلی می‌شود:

قوی‌پرور بود کار طبیعت

 ضعیفانند خود مشکل در آثار

در دولت لئیمه، ضعیف حقیر و نادان، زور می‌گیرد و خشونت می‌کند. او بسیار سخن می‌گوید و حرّاف می‌شود و فریاد بلند می‌کند، تشر می‌زند و با مردم‌فریبی تهدید می‌کند.

بیهوده‌گویی وقتی فراوان شود، این بیهوده‌پردازِ مبتلا به ضعف و حقارت را قساوت، خباثت، ریب و ریا و جنون و گرگ‌صفتی می‌گیرد:

 اگر شد حرفْ بسیار و عمل کم

بود ظاهر خوش و باطن بود خوار

اگر دین‌دار باشد، پس دگر هیچ

 که گفتارش همه کسب است و اطفار

 قساوت آورد حرف زیادی

 خباثت می‌شود گر شد به هکتار

پس از این می‌شود ریب و ریا بس

دل او می‌شود مجنون و خون‌خوار

 دگر بعد از همه این‌ها، شود گرگ

 شود لازم برای او یک افسار

منبع : چشم انداز کلیات دیوان نکو / معرفی دولت کریمه (جلد اول : کلیات دیوان نکو )

مطالب مرتبط