حیله زدن در بازی و ایجاد تنفر در کودک

حیله زدن در بازی و ایجاد تنفر در کودک

بازی، بخشی از وجود بچه‌هاست و آنان‌که کودک خود را با «تکان نخور» و «بنشین» می‌نشانند و نمی‌گذارند تحرکی داشته باشد، بسیار اشتباه می‌کنند. البته بازی نباید به شیطنت تبدیل شود؛ زیرا شیطنت، ایجاد مزاحمت برای اعضای خانه است….

 

بازی، به کودک اختصاص دارد و مقتضای کودکی کودک است که بازی کند؛ اما اطفارهای کودکانه، برای بزرگ‌سالان مناسب نیست. از مشکلات کنونی مردم جهان، کوچکی منازل مسکونی و تجمع و تراکم جمعیت در محیط‌های کوچک است که موجب بروز مشکلات روانی برای افراد گردیده است؛ چرا که آنان در اطراف خود تنها دیوارهایی بلند را می‌بینند. دیوارهایی که بسته بودن را تداعی می‌کند و تأثیر روانی بدی بر جای می‌گذارد. بازی، بخشی از وجود بچه‌هاست و آنان‌که کودک خود را با «تکان نخور» و «بنشین» می‌نشانند و نمی‌گذارند تحرکی داشته باشد، بسیار اشتباه می‌کنند. البته بازی نباید به شیطنت تبدیل شود؛ زیرا شیطنت، ایجاد مزاحمت برای اعضای خانه است.

لعب در سال‌های ابتدایی و دوران کودکی و نوجوانی، و لهو برای دورهٔ بزرگ‌سالی انسان است. به عبارت دیگر، دوران کودکی، لعب و دوران پدری یا مادری افراد، دورهٔ لهو و اشتغال آنان است. لهو، انسان را از چیزی باز می‌دارد؛ ولی لعب چنین معنایی را به صورت لزومی نمی‌رساند؛ چرا که لعب، اقتضای دورهٔ کودکی است و کودکی که بچگی نمی‌کند، بیمار و نیازمند درمان است و باید به فکر درمان آن بود؛ در غیر این صورت، در بزرگسالی به مشکلات اخلاقی گرفتار می‌گردد.

لعب، امری مذموم نیست و بازی و کامیابی از آن اشکال ندارد و گاه پسندیده است؛ مانند استفاده از انواع ورزش‌های مفید و نشاط‌آور و فرح‌انگیز. لعب بد نیست؛ بلکه نیکوست و باید «لعاب» داشت و لیز بود، نه تندخو و سخت‌گیر! و کسانی که چنین هستند، کمبودهای درونی‌ای دارند که می‌خواهند آن را با گرفتن خود، جبران کنند؛ وگرنه طَلایی را که پاک است، چه حاجت به خاک است. البته لعب‌هایی که خوضی و اشتغال دایمی می‌شود یا باورها و ارزش‌های دینی را به بازی و ریشخند می‌گیرد، نکوهش شده است و غیر از این موارد، دلیلی بر حرمت ندارد؛ بلکه برای کودک، امری لازم است:

«امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: کودک خویش را تا هفت سالگی آزاد بگذار تا بازی کند و هفت سال دیگر نیز مراقب وی باش. چنان‌چه رستگار شد، که سعادت برای اوست، وگرنه خیری در او نیست.»(۱)

باید اجازه داد کودک تا هفت سالگی بازی کند تا خود را تخلیه نماید. متأسفانه زندگی‌های امروزه به گونه‌ای شده است که کودک تا هفت سالگی نمی‌تواند بازی کند؛ از این رو، انرژی نهفته شدهٔ درون خود را به گونه‌ای ناصواب در سنین بالاتر تخلیه می‌کند. توصیهٔ حضرت در دورهٔ دوم، مراقبت از کودک است؛ چرا که شاکله و ساختار وجودی وی در این دوران شکل می‌گیرد و فلاح و رستگاری او در این زمان رقم می‌خورد.

در بازی با کودک، باید توجه داشت که باید با وی به صورت جدی بازی داشت. اصل ثابتی در روان‌شناسی است به نام «حیله زدن در بازی و ایجاد تنفر در کودک»؛ به این معنا که اگر فردی به صورت جدی با کودک بازی نکند و تنها ادای بازی را درآورد و کودک نیز متوجه شود که به بازی گرفته شده است، بسیار ناراحت می‌شود؛ از این رو، باید در بازی با کودک بسیار جدی بود و جدی بازی کرد. هم‌چنین نباید کودک را از دیگر کودکان جدا نمود؛ بلکه باید گذاشت آنان در میان هم و با هم بزرگ شوند. اگر کودکی در میان کودکان نباشد و به طور انزوایی بزرگ شود، نمی‌تواند فردی بزرگ و تجربه‌دیده شود؛ چرا که اگر پا در اجتماع نهد، او را فریب می‌دهند.

۱ـ وسائل الشیعة، ج ۱۵، ص ۱۹۳، ح ۱٫

مطالب مرتبط