تربیت ، آزادی و عشق

در تربیت، باید طبیعت هر کسی را دید و او را به طبیعت خود رهنمون شد.

همهٔ پدیده‌ها بر عشق و بر طبیعت خود می‌روند جز انسان‌ها که شکارچیان مستکبر و خودخواه انسان، آزادی طبیعی را از او می‌گیرند.

هر کسی طبیعتی دارد و حرکت بر مسیر طبیعت، زندگی سالم و تربیت درست است. حرکت بر مسیر طبیعی هم سلامت زندگی را می‌رساند و هم عشق را جلوه‌گر می‌کند. عالم بر مسیر طبیعی خود در حرکت است؛ پس عالم عالم عشق است و همه عاشق‌اند و بر طبیعت خود می‌روند. در عالم عشق کسی مامور نیست و هر کسی از عشق، در کاری است. هر که از سر عشق هر چه کرد، کرد. تربیت نیز باید بر مسیر طبیعی و بر محور عشق انجام گیرد، نه زور و تهدید و تطمیع در مسیری غیر طبیعی. مربی اگر آگاه و قوی باشد و مسیر طبیعی هر کسی را بداند، نیازی ندارد فریاد برآورد و چوب و شلاق دست گیرد؛ وگرنه مربی فردی جاهل، قلدرمآب، جبار و زورگوست. تربیت معرکهٔ عشق و محبت و حرکت بر مسیر بندگی و راه طبیعی است نه میدان ضرب و زور. کسی که بخواهد بندگان خدا را با زنجیر به سوی بهشت بکشد، آنان را هدایت نکرده است، بلکه به بندگان خدا ستم روا داشته و آنان را از طبیعت خود دور داشته است. در تربیت، باید طبیعت هر کسی را دید و او را به طبیعت خود رهنمون شد. همهٔ پدیده‌ها بر عشق و بر طبیعت خود می‌روند جز انسان‌ها که شکارچیان مستکبر و خودخواه انسان، آزادی طبیعی را از او می‌گیرند، بلکه می‌دزدند و مانع حرکت طبیعی وی می‌شوند و سلامت زندگی را از او می‌گیرند و بزرگ‌ترین جهنم زندگی معیوب و بیمار را با سرقت آزادی برای بشر پیش می‌آورند. شکارچیان انسان وقتی تناسب زندگی‌ها را از بین می‌برند، دیگر حتی از دانشمندان آزاده و اولیای حق نیز کاری برای تربیت بشر بر نمی‌آید جز آن که خود را فدا سازند شاید بشر به خواب رفته و در غفلت نگاه‌داشته شده شوکی بیابد و بیدار شود. در تربیت، اصل باید بر آزادی گذاشته شود تا هر کسی خود باشد و خود شود. هر فرشی طرف خواب دارد وآن را باید به همان سمت خواباند و عکس آن ممکن نیست و مقاومت می‌کند، هر پدیده‌ای نیز طبیعتی دارد که باید آزاد گذاشته شود به سمت خواب خود حرکت کند و حرکت قسری، جز آسیب به زندگی و تضییع عمر وی و معیوب و و بیمار ساختن او پی‌آمدی ندارد.

مطالب مرتبط