ارزش خریداری دلهای صاحب آه سرد

دل آدمی به خودی خود درد می‌گیرد و آه می‌شود و در میان آه و درد و سوز، گُم و پنهان و فانی می‌گردد.

اما کار دل و ارزش آن به آه سرد و گرمی است که در آن است. گاه می‌شود که دل، این آه را پنهان می‌کند و گاه آن را ظاهر می‌سازد و گاه نیز نیمه کاره می‌ماند؛ مانند گوشهٔ لباسی که در لای در می‌ماند.

اگر آدمی بتواند به فردی کمک کند تا این آه نیمه از گوشهٔ دل به در آید، تو گویی درِ خیبر را برکنده و کم‌تر از آن هم نیست؛ زیرا حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام در خیبر را از این معنا از جای برکندند، نه به زور بازویی قوی شده از خوراکی‌های انرژی‌زا.

ممکن است فردی آهی کشد که به طور کامل بالا نیاید و گویی نیمه‌کاره مانده است. این‌گونه آه، خیلی پر درد و پر خطر است. گاه می‌شود که این آه، ریشهٔ کسی یا چیزی را از بیخ و بن بر می‌کند. هر کسی باید از این‌گونه آه‌ها پرهیز کند و بترسد؛ هرچند قوی و پرتوان باشد.

چنین آهی از هر دلی می‌تواند برخیزد؛ خواه کافر و مسلمان باشد یا مرد و زن، پیر، جوان و حتی حیوان. هرجا دلی باشد، ممکن است چنین آهی یافت شود؛ حتی اگر در میان سنگی رخ دهد و سنگی دل پیدا کند و یا دل او ظاهر شود.

خریدن خانه، روستا، شهر و کشور چندان مشکل نیست و ارزشی نیز ندارد؛ آن‌چه مهم و پر ارزش است، این است که کسی از این‌گونه دل‌های صاحب آه سرد خریداری کند. خرید یک دل، با کمال مطلق برابر است و به دست آوردن دلی، مساوی رسیدن به دلدار مطلق است. لذت این وصول، ابتهاج تمام و تمام لذت است که در مرز ممکن، کمالی برتر و لذتی لذیذتر از آن نیست.

دل می‌سوزد، سوختهٔ آن نیز باز می‌سوزد و این سوز و ساز همین‌طور ادامه پیدا می‌کند تا پشت آتش را بر خاک بمالد و آن را مغلوب نماید.

مطالب مرتبط