حرکت، هستیبخش است و عشق همان حرکت هستی است؛ ولی هر فردی میتواند به سبب بروز عشقی که دارد و با توجه به کیفیت آن، پدیدهای باشد؛ پدیدهای که خود را از حقتعالی دیده و از او یافته است؛ از این رو، سر بر آستان او دارد و اینگونه است که ابتدا و پایان و آغاز و انجام هر پدیده به اوست و حقیقت انجام، همان آغاز است.
امتحان صدق عشق
ودّ، حُب و عشق، به ترتیب سه مرتبهٔ تعلق و وابستگی است. ودّ سطح بسیار نازل آن میباشد و میلی نفسانی و هوسی تغییرپذیر است که جایگزین پیدا میکند و برای نمونه با اندک دعوایی تبدیل به قهر و دوری میشود. حبّ، توسط دارد و امری قلبی است و انس و دلتنگی میآورد. کسی محبّت […]
عشق بیطمع
در عشق بى طمع مى شود خود را دوست داشت امّا از خود چیزى نخواست و مى شود مردم را دوست داشت و از آنها طلبکار نبود و مى شود خدا را دوست داشت براى خود عشق، امّا این که او چیزى عنایت مى کند، بحثى دیگر است و بنده در کار مولاى خود اختیارى […]
پايان ناپذيری عشق
این مرحمت، مهر، محبت و عشق است که گواراترین میوه آفریده خداوندِ مهربان است و حق میوهای شیرینتر از محبت نیافریده است. بشر، میوهای شیرینتر از محبت نچشیده است. مهر و محبت، لطف و دوستی نسبت به هر چیز و هر کس، شیرینی خاص خود را دارد و محبت به حق تعالی، طعم مخصوصی دارد […]
استعداد عاشقی
مرحمت، محبت و عشق را باید تعبیر دیگری از شعور و درک وصف یا ذات دانست. کسی که به درک وصف یا ذات وجود و پدیدههای آن برسد، به محبت و عشق آنها رسیده است و چنین کسی است که میتواند خیر هر پدیده را به آن برساند؛ زیرا مرحمت، چیزی جز رساندن خیر به […]
عاشقی
فهرست مطالب عنوان صفحه پیشگفتار··· ۹ یارِ عشق··· ۱۳ عشقِ نو··· ۱۴ افسانهٔ حقیقت··· ۱۷ مدح خداوند··· ۲۱ جانِ جانان··· ۳۱ عاشقی ۳۳ جذبهٔ چشم··· ۳۵ بهشت من··· ۳۹ چشم··· ۴۳ عشقِ مانا··· ۴۷ رقص آسمانی ۵۱ قدرتِ صدق··· ۵۴ تماشای عشق··· ۵۵ لبالب··· ۵۸ شعر عشق··· ۶۱ درآمد··· ۶۲ سلام··· ۶۴ محشرِ زیبا··· […]