دوره‌هاي جامعه‌ شناسي

دانش جامعه‌شناسی در پیشینهٔ خود دارای دو بخش جامعه شناسی کهن و باستان و جامعه‌شناسی نوین است که میان آن دو، فترتی طولانی بوده است.

نمی‌شود سابقهٔ ذهنی چندانی برای جامعه‌شناسی در نظر گرفت و باید آن را دانش نوپایی دانست که به نظر می‌رسد هنوز بلوغ خود را نیافته است. البته این علم، رشد نسبی خود را یافته است؛ به گونه‌ای که می‌شود

برای حوزه‌های متفاوت آن، بیش از پنجاه سرفصل مهم در نظر گرفت که آخرین آن‌ها، بحث جامعهٔ مجازی اینترنت و سایبری است.

نخستین جامعه‌ای که قرآن کریم از آن‌ها گزارش داده است، جامعهٔ انسان‌های شرور، سفاک و خون‌ریز بوده است که دست به هر فسادی می‌آلودند و از آن‌ها به «نسناس» یاد می‌شود، و تاکنون سندی مهم از آنان به دست نرسیده است(در برخی روایات، تعابیری کنایی از آنان شده است. ر. ک : بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۳۲۳ و نیز : ج ۶۴، ص ۲۰۰). حضرت آدم علیه‌السلام بدون نطفه در چنین جامعه‌ای آفریده شده و نبوت کرده است.

هم‌اینک جامعه‌شناسی دانشی در دست دنیای غرب است و آنان دایهٔ این علم شناخته می‌شوند؛ علمی که نوزادی خود را در یونان باستان و در آثار افلاطون و ارسطو و سپس در دامان عالمانی از دنیای اسلام هم‌چون فارابی گذرانده است و سپس رو به فترت رفته و از اواخر دههٔ اول سدهٔ هیجدهم، خود را در اروپا و در آثار آگوست کنت نشان داده است. نخستین اثر نظریه‌پرداز در امور مربوط به جامعه، از افلاطون (۴۳۷ ق . م) به دست ما رسیده است که از «جمهور» و «مدینهٔ فاضله» گفته است. جامعه‌شناسی در قرن پنجم از میان مسلمانان رخت بربسته و تاکنون جامعه‌شناسی برجسته در میان آنان ظهور نکرده است، با آن که از لحاظ شمار انسانی، بیش از دو میلیارد از جمعیت حاضر جهان را مسلمانان تشکیل می‌دهند و از نظر جغرافیایی، بیش‌ترین خاک را در اختیار دارند؛ زیرا مراکز علمی و حوزه‌های شیعی یا جامعه‌های اهل سنت در مسایل اجتماعی وارد نشده‌اند و خود را به‌کلی از علوم اجتماعی کنار کشیده‌اند. مسلمانان، خود را از منطقهٔ علوم اجتماعی بیرون برده‌اند و نه تنها زنگ خطر آسیب‌های آن بسیار بلند شده، بلکه آسیب‌های این دوری، دامان آنان را گرفته است.

 

جامعه‌شناس

بايد توجه داشت گرچه هر فردی نسبت به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند شناخت‌هایی دارد ـ به‌گونه‌ای که می‌تواند گزارشی طولانی از آن ارایه دهد ـ ولی چنین دانسته‌ها و اطلاعاتی برای آن که بر وی اطلاق «جامعه‌شناس» گردد، کافی نیست؛ بلکه ممیزی‌ها و خصوصیاتی هم‌چون تجربهٔ اجتماعی، قدرت ورود و نفوذ به لایه‌های جامعه و دریافت ساختار هدایتی آن با مشی فلسفی و با ابزار علمی، برای وی لازم است تا بر فردي اطلاق جامعه‌شناس گردد.

 

مطالب مرتبط