هرجا عشق ظهور داشته باشد ، پای حسادت برخی كه در عشقورزي ناتوان هستند، به میان میآید.
هرجا عشق ظهور داشته باشد ، پای حسادت برخی كه در عشقورزي ناتوان هستند، به میان میآید. رشکورزی و حسادت در فردی ایجاد میشود که قدرتی ندارد در حالی که آن قدرت را در وجود دیگری میبیند، از این رو به خودخوری رو میآورد و تا خودخوری خود را به گونهای علیه فرد صاحب قدرت اعمال نکند، آرام نمیگیرد. بر این اساس باید گفت حسادت در فردی بروز مییابد که قدرتی نداشته باشد و فردی ضعیف باشد. انسانی که موفق است لازم نیست دشمنی داشته باشد تا به او حسادت ورزد، بلکه دوستان وی نیز میتوانند به او رشک ورزند. حسد یک بیماری روحی در انسان است که نمیگذارد دارندهٔ آن موفقیت و پیشرفت دیگری را ببیند و به آن اعتراض دارد و برای آن که وی آن را از دست دهد به هر کاری دست میزند. برخلاف کسی که داشتهها و کمالات دیگران را میبیند و به آن اعتراضی ندارد و با خود آرزو مینماید کاش وی نیز آن کمالات را داشت که به آن غبطه میگویند و وصف نفسانی نیکویی است نه بد. شخص حسود به سبب ضعفی که دارد در برابر شخص توانمند و دارا احساس کمبود و ناداری میکند و چون قدرتی ندارد تا آن را به زور از دیگری بگیرد، به حسد رو میآورد، ولی افراد قدرتمند، دستکم این است که خواستههای خود را به زور به دست میآورند ولی حسادتی در نهاد خود ندارند.
نسبت به افراد ضعیف باید حساس بود که حسد همیشه در چنین افرادی یافت میشود. همچنین حسد همواره نسبت به فضایل و کمالات است و نه نسبت به امور معمولی. بر این اساس، اگر صاحب کمالی میخواهد مورد حسادت قرار نگیرد، به ضعیفان نزدیک نشود. حسد در اهل علم که ضعف دارند و نمیتوانند علم خود را بروز دهند بیشتر اتفاق میافتد و حسادت در درون آنان به عفونت تبدیل میشود و خود را به صورت انواع گناهان؛ مانند: غیبت و تهمت مینمایاند. البته انسان نیرومند ممکن است کاری بدتر از حسد انجام دهد و به سبب قدرتی که دارد انواع تجاوزها و ظلمها را انجام دهد اما در دل خود حسادتی ندارد. داشتن کمالات؛ مانند: معرفت، ایمان و اعتقاد، دانش فراوان، جمال و زیبایی اعجاب برانگیز و ثروت فراوان و حتي عاشق شدن بدون مشکلات حاشیهای نیست و هجمهٔ تیرهای حسادت حسدورزان را در پی دارد.