مردم عوام گاهی حرفهایی میزنند که هرچند الفاظی عامیانه دارد، ولی صحیح و قابل تأمل است.
قصد دارم بحثی را مطرح کنم که اصل آن بسیار مهم است. نوع مردم به طور معمول میگویند ما همگی شبیه یکدیگر هستیم و به قول معروف، سر و ته یک کرباسیم. در اصل، سر و ته همین کرباس هم یکجور نیست و شکل مختلفی دارد. در دنیا چیزی یافت نمیشود که دو نوع آن شبیه یکدیگر باشد. مثلا گفته میشود دو مساوی دو است. این در حالی است که این اعداد مختلفند و با یکدیگر تفاوت دارند. یا مثلا محاسبه میشود که دو دو تا میشود چهار تا. درست این عبارت این است که دو تا دو تا میشود چهار تا و هدف از عبارت اول، فقط تخلیص است. خوب است کسانی که ضعف اعصاب دارند و نمیخوابند، هنگام خواب، جدول ضرب را تکرار کنند که دو دو تا چهار تا. دو چهار تا هشت تا. دو هشت تا شانزده تا و الی آخر. شخصی میگفت من از گفتن اذکار مانند سبحان الله هنگام خواب بیم دارم و از من میخواست واگویهای را برای او تجویز کنم. من از او خواستم موقع خواب همان جدول ضرب را تکرار کند تا بخوابد. گفتم قرص والیوم نخور و در عوض، جدول ضرب را محاسبه کن. او به این نسخه عمل کرد و از آن به بعد، آرام میخوابید. قدیمها ما آدمها را مورد آزمایشهای روانی قرار میدادیم. در واقع، صاحب یک بیمارستان خانگی بودیم و آن را اداره میکردیم. اما برای طبابت، مدرک نظام پزشکی لازم بود و من آن را نداشتم. به همین دلیل، بیمارستان را به طور کامل تعطیل کردم. زمانی هم آزمایشگاهی خانگی تأسیس کردم، اما این کار خطرناک بود و مشکلات زیادی به دنبال داشت. واقعیت این است که ما در این زمینه از سوی دیگران دچار مشکلاتی نیز شدهایم. اما جدول ضرب ریتمی موزون و خوابآور دارد که دو دو تا چهار تا، دو هشت تا شانزده تا. ماهیت جدول ضرب، ریاضی است. به همین دلیل هرچه نردبان جدول ضرب را بیشتر بالا میروید، تفصیلش بیشتر میشود. آنوقت جدولضرب خستهکننده میشود و محاسبهگر به خواب میرود. کتاب خواندن و تلویزیون دیدن نیز خستهکننده و خوابآور است، ولی ماهیت کتاب و تلویزیون متشتت است و گاهی باعث ضعف اعصاب میشود. جدول ضرب اما ریتمیک و موزون است و انسان با تکرار آن، با آرامش به خواب میرود. مطالبی که ارائه میشود مربوط به علم روانشناسی اسلامی است و شکل و ماهیت آن به طور معمول چنین است. مطالبی که برخاسته از فکر و اندیشه خودمان است. چنین مطالبی نه در مراکز علمی و روانشناسی اروپا یافت میشود و نه در هیچ مرکز علمی دیگری، اما شباهتها برخاسته از نوع دید ماست. اینکه ما امور را بزرگتر از چیزی که هست میبینیم. در واقع، تشابهی در عالم وجود ندارد. موجودات و اشیا با یکدیگر تفاوت دارند. دستکم با در نظر گرفتن زمان و مکان و ابعاد، متعدد میشوند. هیچ اشتراکی بین موجودات وجود ندارد. چینشها در جهان آفرینش همگی شکلهای تشابهی است. ما سلولها را شبیه یکدیگر مشاهده میکنیم. سلولها در نقطهای از بدن تولید میشوند، ولی از یک مسیر واحد جذب نمیشوند. انبوه متراکمی از هوا به سلولها فشار وارد میکند و سلولها بر اساس قواعد فشار و حرکت و مانند اینها جنبش میکنند و هر کدام از مسیر خاصی حرکت میکنند، اما انبوه متراکم هوا از یک مکان واحد وارد نشده و از یک مسیر واحد نیز حرکت نمیکند. زمان و مکان جابهجایی هوا متفاوت است. تفاوت ذرات که دیگر مشخص و محرز است. پس تنها در نظر گرفتن مقوله زمان و مکان کافی است که ما تشابه و تکرار را رد کنیم. وقتی موجودات و مخلوقات از یک جهت مساوی یکدیگر نیستند، پس تکراری نیز نیستند. در نتیجه دو نوع یک موجود هرگز یکی نیست. در واقع، هیچ دو تایی یکی نیست و خداوند هیچ دو مخلوقی را یکسان و مشابه نیافریده است. مخلوقی را یکبار آفریده و مخلوقی را بار دیگر؛ یعنی خلقت موجودات و برخورداری آنها از فیض، متفاوت است.