یک وقتی با آقای مظاهری نشسته بودیم و چند نفر از طلبهها نیز در کنار ما بودند. یکی از طلبهها که تهرانی بود و از طلبهشدن خود ناراحت بود و چندی بعد آخوند شد، گفت: من اگر طلبه نشده بودم، دکتر یا پرفسور میشدم. من به او گفتم: از کجا معلوم که سیرابفروش نمیشدی؟! آقای مظاهری بلند شد و پیشانی مرا بوسید و گفت: دمت گرم، بعد رو به او کرد و گفت واقعا از کجا معلوم که تو سیرابفروش نمیشدی و دکتر میشدی؟!
علامه طباطبایی؛ سید حلیم
مرحوم علامه طباطبایی که امروزه خیلی عزیز است در فصل جوانی و فعالیت خود چنین نبود. آيت الله قمشه اي از ایشان به «سید حلیم» تعبیر میآورد و میگفت وقتی این بزرگوار درس گذاشت و شاگردانی پیدا کرد، بدخواهان ایشان آن شاگردها را با پول یا تهدید یا با سیاست و دادن مقام از اطراف […]
قدیسان سهگانه حوزه
من در میان قديسان، نخست آيت الله مرتضی حایری را بسیار پاک و وارسته میدانم. بعد از ایشان آيت الله سیداحمد خوانساری و سپس آيت الله ستوده قرار دارد….
آيت الله الهي قمشه اي؛ سينه چاكي غريب و مظلوم
آیتاللّه الهی قمشهای عارفی بسیار نازنین و متواضع بود. ايشان در عرفان بسیار قویتر بود تا در فلسفه. البته او فیلسوفی بود که مثل علامه طباطبایی به وی ارادت داشت….
دولت دنیا و دولت برزخ
دولت دنیا سازگار و نرم است با اینکه طبیعت هوشمندی بر آن حاکم است و تقاص دارد، اما در کل با بندگان خدا سازگار تا میکند اما دولت برزخ ملاحظه کسی را ندارند…..
عادت مشاعر
پیش از انقلاب، آقازاده یکی از آقایان در فیضیه درس داشت و دارای شاگردان فراوانی بود؛ اما او تا با پدرش بحثش میشد و ناراحت میگردید، درس خود را تعطیل میکرد. گاهی حتی میگفت من طلبگی را هم کنار گذاشتهام و لباسهای خود را در میآورد؛ اما بعد از مدتی که پدرش از او دلجویی […]