فقه امروز ما هنوز با حادثهٔ کربلا سازگار نشده است و به جای بازسازی خود، کربلا را یک استثنا میداند. فقه ما با فقه امام حسین علیهالسلام نمیتواند آشتی داشته باشد؛ زیرا این فقه پرپیرایه شده و نیازمند بازپیرایی جدی بر اساس فرهنگ ولایی شیعه است……
عاشق از مصایب دنیا غم و ناراحتی به خود راه نمیدهد. او خود را به دست شلاقهای عشق؛ یعنی هجر، فراق، سوز، گداز، اشک و درد میسپارد. اینها نرد عشق است که او میبازد. عشق تمام از خودباختگی است. عشق یعنی باختن. عشق قماری است با باخت کامل. قماری که برد ندارد. کربلا بهترین نمونهٔ عشق است. چهرهای از پیش ساخته شده که تمامی پیامبران از آن آگاه بوده و به آن خبر میدادهاند. کربلا سرزمین عشق است و عشقستان حق تعالی است. عاقبت عشق خون است:
ما پروریم دشمن و در خون کشیم دوست کس را وقوف نیست ز چون و چرای ما
این خون عین محبت است؛ از این رو خون گرم و قرمز است. رنگ قرمز آن مظهر جلال است. خون، شهادت و شهید جبروت حق را دارد. جبروتی که ناسوت را متزلزل میکند؛ چنانچه با شهادت امام حسین علیهالسلام از هر سنگی خون میآمد. فهم این مطلب بسیار سنگین است و مسلمانان وقتی به این نکته خواهند رسید که تمدن عظیم علمی خود را در دهها سال دیگر به دست آورند و با بررسیهای دقیق روانکاوانه بر وقایع کربلا، به شناخت حقایق آن دست یابند. اگر دانشگاهها روزی مهد معرفت ربوبیت گردد، آنگاه آخرین درس آن مقتل کربلاست. در آن زمان است که میشود از کربلای امام حسین علیهالسلام گفت، نه امروز که مسلمانان در انحطاط هستند. زمانی که آدمیان به دانشی فوق صنعت دست مییابند. امروزه کمتر تلاشی برای فهم حقایق وجود ندارد. فقه امروز ما هنوز با حادثهٔ کربلا سازگار نشده است و به جای بازسازی خود، کربلا را یک استثنا میداند. فقه ما با فقه امام حسین علیهالسلام نمیتواند آشتی داشته باشد؛ زیرا این فقه پرپیرایه شده و نیازمند بازپیرایی جدی بر اساس فرهنگ ولایی شیعه است.
براي مطالعه بيشتر به لينك زير مراجعه نماييد:
۱-حسین علیهالسلام ؛ پیامبر عشق
۲-امام حق؛ فاطمه علیهاالسلام _ امام عشق؛ حسین علیهالسلام