تهییج

معناشناسی تهییج:

تهییج به معنای برانگیختن و هیجان‌زایی است.

تهییج؛ وصف صوت:

صوت هم می‌تواند وصف طرب‌انگیزی داشته باشد و هم ترجیع‌آوری. افزون بر طرب و ترجیع، صوت می‌تواند تهییج و برانگیختن نیز داشته باشد.

رابطه طَرَب و تهییج:

رابطه طرب و تهییج صدا به لحاظ منطقی عموم و خصوص من وجه است؛ زیرا صدایی می‌تواند نه مطرب باشد و نه مهیج، و صدایی می‌تواند هم مطرب باشد و هم مهیج و صوتی است که مطرب است، ولی تهییج ندارد و یا برخی از صوت‌ها تهییج دارد، ولی طرب ندارد و تنها چشم، ابرو، سینه و بازویی را برای شنونده یا خود تداعی می‌کند و غمزه صدای خواننده، فرد را به گناه سوق می‌دهد.

تهییج؛ وصف فاعلی صوت:

طرب و تهییج وصف فاعلی است و نه قابلی و مفعولی؛ به این معنا که طرب و تهییج از اوصاف صوت، بدون در نظر گرفتن شنونده و مخاطب است، هرچند این دو وصف از اوصافی است که همواره اضافه می‌شود و مفعول و متعلقی را می‌طلبد ولی اقتضای طرب در خود صوت است و فعلیت آن با سماع شکل می‌پذیرد؛ خواه خوانده را خوشایند باشد یا خیر.

اقتضایی بودن تهییج:

این که گفته می‌شود صوت است که اقتضای طرب دارد، منظور لحاظ نوعی صوت است که طرب‌انگیز است و اگر شرایط مناسب نباشد، برخی از اشخاص را به طرب وا نمی‌دارد و برای نمونه، فردی به‌خاطر بیماری که دارد از صدای زیبا به طرب نمی‌آید یا صدای طرب‌انگیز در فضای کوچکی است که موجبات آزار همگان را فراهم می‌سازد؛ پس صوت برای طرب اقتضایی است و علیت تام ندارد.

صوت مُهیج نیز این گونه است و تهییج اقتضای صوت است و به طور نوعی، ملاکی، مناطی و هویتی است که چنین است و نه به صورت علیت تامه، از این رو برخی با آن به تهییج نمی‌آیند و برخی هم به کم‌تر از آن به تهییج می‌افتند. برای نمونه، کسی که آلودگی درونی وی زیاد است با صدای طرب‌انگیز به تهییج شخصی می‌آید. البته، گاه عواملی چون جوانی، حرمان، حسرت، کمبود و فقدان باعث تهییج او می‌شود و به آلودگی ارتباطی ندارد؛ به‌گونه‌ای که چنین افرادی ممکن است با کم‌ترین تخیل، عملی خارجی را تحقق دهند و آنان مانند کسی هستند که با دیدن شبحی خیالی سکته می‌کنند؛ در حالی که اقتضای سکته در شبح وجود ندارد.

منظور این است که وقتی سخن از طرب و تهییج صوت و تأثیرپذیری آن گفته می‌شود، نوع مردم و افراد معمولی مورد نظر ماست و چنین چیزی شامل جامعه‌ای نمی‌شود که از نظر احساسات روانی و جنسی استاندارد لازم را ندارد، بلکه ما از جامعه‌ای که احساسات روانی و جنسی آنان به صورت معمولی ارضا می‌شود و نیز در این گونه مسایل سیر، اشباع‌شده و قانع هستند سخن می‌گوییم و در این بحث باید به همه این حیثیات توجه داشت.

عوامل داخلی و خارجی تهییج صوت:

تهییج صوت می‌تواند هم عامل داخلی داشته و برآمده از صوت باشد و هم عامل خارجی، از این رو ممکن است صوتی اقتضای طرب نداشته باشد، اما مُهیج باشد؛ زیرا زنی بسیار زیباست که چنین صدایی دارد و زیبایی وی مهیج است یا زوج جوانی که تازه با هم نامزد شده‌اند از سخن گفتن با یک‌دیگر به تهییج می‌آیند، بدون آن که به معنایی توجه داشته باشند. پس تهییج وصفی نیست که منحصر در صوت باشد و می‌تواند به‌خاطر خود صوت یا صاحب صوت باشد. زنی عریان که در حال خواندن غمزه می‌ریزد حتی اگر صدای نیکویی نیز نداشته باشد، جامعه را فاسد و آلوده می‌سازد و خواندن چنین زنی اشکال دارد و اگر مردی نیز چنین باشد، همان حکم را دارد؛ خواه شنونده وی مردمی باشند سرد مزاج که زیباترین صدا را ناخوش می‌دارند و یا مردمی باشند هم‌چون پنبه یا بنزین که با کم‌ترین مجاورت با آتش فروزان می‌گردند و یا جامعه‌ای سالم باشند که به صورت معمول به تهییج در می‌آیند.

حکم فقهی تهییج:

اقتضایی بودن صوت برای تهییج سبب می‌شود که نتوان آن را به صورت مطلق جایز یا حرام دانست و تهییج هم‌چون کذب است که حکم آن با توجه به زمان‌ها، مکان‌ها و افراد به دست می‌آید و در جایی مانند تهییج همسر جایز و در جایی مانند تهییج بر گناه و باطل حرام می‌گردد و باید از هر گونه بی مبالاتی یا سخت‌گیری در آن پرهیز داشت. بر این پایه، مُهیج بودن صوت (هیجان‌زایی آن) یا به امری حلال است و یا به امری حرام. تهییج به گناه، امری حرام است.

برانگیختن زن یا مرد به حرام و به هیجان در آوردن نیروی شهوانی آنان برای ارتباط و معاشرتی که به معصیت آلوده است و مرزهای شرع را نادیده می‌گیرد با طرب تفاوت دارد و صوت مهیج؛ خواه از زن باشد یا از مرد، حرام است.

تهییج اگر بر امری حلال باشد و غنا و موسیقی در آن امور مباح، به کار گرفته شود، اشکال ندارد؛ همان‌طور که برای برخی، داشتن پول، شنیدن برخی سخنان و دیدن مسابقات ورزشی هیجان‌آور است. اما هر امر مُهیجی که دلیل بر حرمت داشته باشد، حرام است. اگر چیزی حرام باشد، حتی با فرض مُهیج نبودن نیز حرام است و همانند نگاه تیز به نامحرم یا دست زدن به بدن اوست که بدون آن که انسان را به هیجان آورد و او را به تحریک اندازد نیز حرام است؛ چرا که برای حرمت آن، دلیل خاص وجود دارد.

منابع:

۱٫منطق موسیقی/نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷/واکاوی دانش موسیقی، موسیقی‌درمانی، فلسفه هنر موسیقی و احکام غناخوانی و مغالطات آن/انتشارات صبح فردا، چاپ اول: ۱۳۹۳/شابک: ۶ ـ ۰۹ ـ ۹۶۵۱۳ ـ ۹۶۴ ـ ۹۷۸٫

جستارهای وابسته:

صوت، موسیقی، غنا، طَرَب، حزن، سرور، ترجیع، تجوید، نغمه، لهو، لغو، لعب

مطالب مرتبط