روحانیون و طلبه‌های حوزه‌های علمیه و مبلغان دین، باید در امر دین خدا قاعده و قانون به دست بدهند.

علما و اندیشمندان حوزوی نباید کاسب باشند و در اندیشه خرید و فروش فرش و خانه باشند. این‌ها کار مردمان عادی است. ما باید دانش را خرید و فروش کنیم. ما باید تولید علم کنیم. علوم گوناگون را طبقه‌بندی کرده و به جهانیان عرضه کنیم. مخاطب ما هم نباید فقط علما و فقیران و مردم عوام باشند که شبهه زرنگی و کلاهبرداری در آن باشد، بلکه مخاطب دانش ما باید سرمایه‌داران باشند. نبود تقاضا و پذیرش علم نیز تصور اشتباهی است. در حوزه‌های علمیه پتانسیل عظیمی برای تولید علم وجود دارد. ما اگر توان و قدرت کافی داشتیم، تولید علم کرده و آن را به خارج از کشور صادر می‌کردیم. نتیجه این کار، شناسایی حوزه علمیه به عنوان مرکزی علمی است که تولیدات علمی دارد. علم با موضوعات گوناگون و مختلفی که دارد باید تولید کرد؛ مثلا روان‌شناسی فلسفی و اجتماعی را تولید و تبیین می‌کردیم. قواعد علوم را کشف می‌کردیم. در اصل، تور علمی، آن هم در سطح جهانی برگزار می‌کردیم. شما طلبه‌ها انجام این‌گونه کارهای فرهنگی و علمی را بر عهده بگیرید و یک قران هم از شهریه را ـ که پول و اموال امام‌عصر محسوب می‌شود ـ مصرف نکنید. انسان‌های فقیر و گرفتار بسیاری وجود دارد که امام عصر، متکفل امور ایشان است. ما هم با گرفتن شهریه، بار دیگری بر دوش ایشان می‌گذاریم. به همین دلیل است که اگر به جد تحصیل نداشته باشیم، در زندگی‌مان خیری مشاهده نمی‌کنیم. هر مقدار از سهم امام زمان مصرف کنیم، در کارمان مشکل و گرفتاری ایجاد می‌شود. شهریه را نباید ماهیانه به طلبه‌ها بدهند. هر برج، شندرغازی را برای طلبه‌ها کنار می‌گذارند. انگار طلبه‌ها گدا و مفلس هستند. طلبه‌ها باید خودشان درآمد و هزینه زندگی‌شان را به دست بیاورند؛ آن هم از طریق علم و دانشی که در اختیار دارند. علم و دانش اگر قابل استفاده و مفید نیست، پس آن را رها کنید و اگر مفید و باارزش است، آن را تبدیل به پول کنید. طرح این‌گونه بحث‌ها بسیار ضروری و لازم است. عملی و محقق نشدن این بحث‌ها و نتایج نیز تصور اشتباهی است. این حرف‌ها امکان عملیاتی شدن دارد. این‌که ما مثلا علما و دانشمندانی متمدن، باابهت و سلیمانی تربیت کنیم. اگر عالم سلیمانی تربیت بشود، دیگر مفت و ارزان به کسی رأی نمی‌دهد. کسی که به‌خاطر تأمین هزینه موسسه خود رأی خویش را می‌فروشد، در واقع گدا و متکدی هستند. شهریه ماهیانه داده می‌شود. مثلا ماهیت واقعی بازار بورس و سهام چیست؟ روند این دو پروسه اقتصادی، چگونه است؟ سود آن به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟ پولدارها و ثروتمندان، از بازار بورس و سهام، سود می‌برند. یعنی اموال ثروتمندان، به خود آن‌ها فروخته می‌شود. پدر من نیز همین ترفند را به کار می‌برد. در طاقچه‌های خانه‌مان، سماورهای عتیقه برنجی زیبایی وجود داشت. پدرم، مرا که کودکی خردسال بودم تشویق می‌کرد که اگر یک روز را، روزه بگیرم، یکی از سماورها را به من می‌بخشد. من یک روز را، روزه می‌گرفتم. پدرم می‌گفت سماور دومی هم، برای تو باشد و من روز دوم را نیز روزه می‌گرفتم. خلاصه این‌که روزهای زیادی را با روزه سپری می‌کردم. بعدها متوجه می‌شدم همین سماورها جزو اموال ماست و دلیلی برای روزه‌داری‌ام پیدا نمی‌کردم. ما، کودکان ساده و هالویی بودیم. یعنی حقه‌باز نبودیم و به دیگران کلک نمی‌زدیم. در تهران قدیم، عصرهنگام، دوره‌گردها در کوچه‌ها راه می‌افتادند و خوراکی و غذا، مانند شیره، عسل، یا سیراب شیردان می‌فروختند. در ازای یک قران یا ده‌شاهی، مثلا یک کاسه سیراب شیردان می‌دادند. کودک روزه‌داری را دیدم که پیاله‌ای در دست گرفته و مشغول خوردن است. وقتی، دلیلش را از او پرسیدم. گفت، دیگران متوجه نمی‌شوند. ما، کلک و حقه را با این آدم‌ها، شناختیم و فراگرفتیم. با خودم فکر می‌کردم مگر امکان دارد آدمی هم روزه‌دار باشد و هم خوراکی بخورد و این موضوع، برای من عجیب بود. دریافتم که می‌شود هم روزه‌دار بود و هم غذا خورد. مانند این است که شخصی هم سماور را به عنوان پاداش بگیرد و هم روزه‌دار باشد. این‌گونه برخورد با مسایل، مشکلات ما را حل و فصل نمی‌کند. سرمایه‌ها و ذخایر ملی مِلک همگان است. سرمایه ملی ملک شخص خاصی نیست. ما فقط باید در تولید، استخراج و کاربرد سرمایه‌های کشور دخالت کنیم. سود و بهره این سرمایه‌ها سهم مردم کشور است. مردم باید از سرمایه‌های ملی به‌طور کامل بهره‌مند شده و سپس آن را در اختیار جهانیان قرار بدهند و دیگر فرقی نمی‌کند این سرمایه ملک شخصی چه کسانی است. مانند این است که بگوییم مدرسه فیضیه ملک شخصی کیست؟ مرحوم فیض کاشانی بر این مدرسه تملک دارد یا مرحوم میرداماد؟ مدرسه فیضیه در تملک شخص خاصی نیست. طلبه‌ها در این مدرسه علمیه درس می‌خوانند و از آن سود می‌برند و این امری نیکوست. حرف آخر این‌که ما باید تورهای علمی و فرهنگی در کشور برگزار کنیم. امروزه حتی پهن حیوانات در جهان خرید و فروش می‌شود. یعنی می‌شود پهن حیوانات را به فروش رساند و از آن درآمدزای داشت. این پهن‌ها برای تقویت اعصاب و قلب مفید است یا برای جلب محبت زنان سودمند است.

مطالب مرتبط