وقتی از تهران، برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم آمدم، گمانم این بود که حوزه علمیه قم، فضایی باز و آزاد برای بحث و مناظره و نقد دارد.

اما در زمان کوتاهی، متوجه شدم که هیچ‌گونه فضای باز و میدانی وسیع برای بحث در مورد مسایل مربوط به امور غیبی وجود ندارد.

قلم تکفیر و تفسیق هنوز خشک نشده و این‌گونه برخوردها به شدت رواج دارد. دریافتم که چماق اتهام‌زنی به دیگران، از گرز رستم هم قدرتمندتر است و امروزه در مورد ما، آن را به عیان می‌بینند. اقتضای چنین فضای بسته و مسمومی، کتمان و پرده‌پوشی بود و اندکی از اندک را که گفتم نیز تاب آورده نشد. من تدبیر کردم و راه تقیه و کتمان را در پیش گرفتم. بنابراین به درس و بحث‌های صوری مشغول شدم تا این‌که شد آن‌چه نباید می‌شد و نشد آن‌چه باید می‌شد.

مطالب مرتبط