من در کتابهایم مطالب نو و تحقیقات تازه بسیاری را آوردهام.
مثلاً در زمینه فلسفه، سیستم و ساختار این دانش با بحثها و مطالب ارایه شده توسط ما بهکلی تغییر کرده است و فلسفه نوینی را رقم زده است. متأسفانه در کشور ما و بهتر بگویم در منطقهای که ما واقع شدهایم، ابداع و نوآوری چندان مورد توجه واقع نمیشود و مخترعان و مکتشفان و دانشمندان نوآور، بابت ابداعاتشان امدادرسانی نمیشوند که در مورد ما همه به چشم میبینند که نوآوریشان باعث دردسر آنان شده است. در حالی که انتظار این است که این مطالب و دادهها بررسی و اصلاح شده و به جهانیان عرضه بشود که اگر چنین بشود، انعکاس خوبی در دنیای علم پیدا میکند و عرصه دانش جهانی را متحول میکند. این قضیه، درست مانند کاشت و برداشت سیبزمینی از طرف کشاورزان است. کشاوزان، سیبزمینی میکارند. خودشان برداشت میکنند و خودشان به فروش میرسانند و گاهی خودشان مصرف میکنند. همچنین است در مورد بعضی از میوههای دیگر. وانتهای پر از میوهای که گاهی کنار جادهها مشاهده میشود، متعلق به همین کشاورزان است. همچنیناند شالیکارها که محصول برنجشان را خودشان عرضه میکنند. در حالی که چنین سیستمی، برای مملکت و کشور، سیستمی ناکارآمد و نادرست است. یعنی مخترع وقتی ابداع و اکتشافی میکند، نباید بابت اختراعش مستأصل بشود که چگونه آن را وارد بازار کند و عرضه نماید. درست مانند ما که حدود دویست جلد کتاب منتشر کردهایم، اما توانایی فروش آن را نداریم؛ زیرا ما فروشنده کتاب نیستیم و گاهی برای فروش کتاب، اعتبار ما ملاک قرار میگیرد و سیستم یا نمایشگاهی برای این منظور وجود ندارد. البته بگذریم که سیستمی قدرتمند وجود دارد که کتابهایمان را جلد به جلد جمعآوری و امحا میکند و حقوق الناس و حق مالکیت و دیگر حقوق در نظام حقوقی آنها در مورد ما کشک میشود. البته نهایت اینها خیر نمیبینند. سالانه، دهها نمایشگاه استانی کتاب برگزار میشود و متأسفانه، نه تنها به کتابهای ما که حدود دویست جلد است، اجازه حضور در این نایشگاهها داده نمیشود، که دنبال آن هستند ریشه این کتابها بهکلی خشکانده شود. فرهنگ و دانش کشور، با چنین ساختارها و برنامهریزیهای نادرست و ضد فرهنگی و ضد دینی و ضد مردمی و ضد ملی و ضد حقوقی رشد نمیکند.
همانطور که گفتم، ما ساختار و مسایل دانش فلسفه را به هم ریخته و طرحی نو در انداختهایم. اصلا ساختار این دانش را مانند بنایی فرو ریختهایم و شکلی جدید بنا نهادهایم. ما این نظام فلسفی را بهحق اندیشه فلسفی میدانیم نه فلسفه ابنسینا که قریب هشتصد سال، حرفها و نظراتی بیاساس به نام فلسفه ارایه داده است و گزارههای درست آن بسیار اندک است. همچنین است فلسفه صدرایی که چند قرن است حاکمیت یافته، اما گزارههای نادرست آن، بسیار فراوان است.