در این آیه آمده است: «وإذ قال موسی لفتاه لا ابرح حتّی ابلغ مجمع البحرین او امضی حقبا».
جناب موسی به آن جوانمرد؛ یعنی یوشع بن نون که رفیق و همراه وی بود فرمود: من هرگز از طلب دست بر نمیدارم تا آن که خود را به مجمعالبحرین برسانم؛ گرچه سالهای فراوانی به طول انجامد و بسیار در راه باشم و عمری بر سر این راه بگذارم.
از این آیه بهخوبی به دست میآید که جناب موسی بسیار محکم و پرشور اراده حرکت را در خود داشته است و بر خود تکیه میکند، بدون آن که از عواقب امور و باطن این سفر آگاهی داشته باشد و یا بر حق تعالی تکیه کند و از خدای مهربان آرزوی توان و طلب قدرت نماید و توکل به حق را پشتیبان خود قرار دهد.
نتیجه چنین برخورد و همتی همان شد که در راه خسته و با مشکل روبهرو گردید. «فارتدا علی آثارهما»؛ هر دو در راه ماندند و راه حرکت را بر خود بسته دیدند و با آن که تصمیم بر حرکت داشتند، در تحیر و اضطراب فراوان بودند که ناگاه جناب خضر را دیدند. چگونگی این ملاقات را «فوجدا عبدا» خبر میدهد. هنگامی که جناب موسی این راه را با خستگی تمام دنبال نمود و گرسنگی شدید بر او عارض گشت، چون جناب خضر را دید، تازه دانست که عجب! تمام این امور خود امتحان دیگری همانند گریز از فرعون و رفتن بهسوی حضرت شعیب و کوه طور و دیگر جریانها بوده است.
در داستان حضرت خضر و جناب موسی و ذوالقرنین و دیگر حقایق و واقعیتهای تاریخی که اصول آن در قرآن مجید آمده، پیرایههای فراوانی از دستههای مختلف بروز کرده است و متکلمان اهل سنت و بسیاری دیگر از اهل تفسیر و گروههای مختلف دینی به انحرافات بسیار فراوانی گرفتار آمدهاند.
آنان بهجای بهرهگیری از این گونه حقایق ارزشمند، خود را مشغول مباحث بی اهمیت و موضوعات جانبی نمودهاند.
بهطور مثال، در همین دو داستان سخنان بیاساس و کم فایده و یا بیمدرک و جعلی بسیاری گفته شده است که آدمی در تحلیل و بررسی آن متحیر میماند که برخی از آن عبارت است از این دیدار در کجا واقع شده، مجمع البحرین کجاست، ماهی حضرت موسی زنده بوده یا مرده و نر بوده یا ماده، ایشان خضر را روی آب دیده یا در خشکی و دیگر جزییات بیثمر یا کم فایده که ذکر آن لازم نیست و پاسخهای داده شده به آن نیز درست و مستند نمیباشد؛ در حالی که میتوان از متون موجود، حقایق ارزشمندی را بهدست آورد و آن را مورد استفاده علمی و عملی قرار داد.
ولی متاسفانه این گروهها اصول و حقایق قرآنی و ثمرات فراوان آن را رها کرده و مباحث لفظی و برسی جریانات جانبی آن را دنبال نمودهاند.
در اینجا به فشردهای از برداشتهای مناسب اشاره میشود تا راهگشای علمی و عملی بحث ما باشد.