اعتراض حضرت موسی علیه‌السلام

در سراسر سیر و سلوک یاد شده و حرکت معنوی حضرت موسی، وی به ظاهر امور توجه می‌یافت و قضاوت، صورت تشریعی داشت و از باطن امور انصراف پیدا می‌کرد؛ در حالی که جناب خضر ایشان را به باطن متوجه می‌نمود.

جناب موسی در هر سه حادثه ناآرامی خود را اظهار داشت و درِ ادراک یا تحمل را بر خود بسته می‌دید. وی ابتدا با «لقد جئت شیئا امرا»؛ بسیار کار زشتی بجا می‌آوری، شروع به اعتراض نمود و سپس در عمل دوم حضرت خضر با «اقتلت نفس زکیه بغیر نفس لقد جئت شیئا نکرا»؛ آیا نفس محترم را می‌کشی که کسی را نکشته بود که این کار ناپسند است، برآشفته می‌گردد تا آن که در حادثه سوم با «لو شئت لاتّخذت علیه اجرا»؛ روا بود که تو این تعمیر را در جایی می‌کردی که به تو اجرتی می‌دادند، رشد می‌یابد و حریم بیش‌تری نسبت به حضرت خضر نگاه می‌دارد و اعتراض وی کم‌تر خود را می‌نماید. وی در مرتبه نخست «امرا» که به معنای کار زشت است، به کار می‌برد و بعد از آن از «نکرا» سخن می‌گوید که عمل ناپسند را می‌رساند و در آخر با جمله «لو شئت لاتخذت علیه اجرا» درد دل خود را عنوان می‌کند و آن را با «امر» یا «نکر» توصیف نمی‌کند، ولی در هر سه صورت، سخن دل وی نظر به‌ظاهر دارد و از حکم باطن و توجه به پنهانی‌های امور باز می‌ماند.

در برابر، جناب خضر در هر بار لحن خطاب مناسبی را پیش می‌گیرد و اولین بار: «إنّک لن تستطیع معی صبرا» می‌گوید و سپس اعتراض نخست حضرت موسی را چنین پاسخ می‌دهد: «الم اقل إنّک لن تستطیع معی صبرا»؛ گفتم که تو تحمل همگامی با مرا نداری و در ماجرای دوم می‌فرماید: «الم اقل لک إنَّک لن تستطیع علی صبرا» که افزوده بر بیان پیش، بر این امر تصریح می‌نماید که ای موسی، تحمل همراهی مرا نداری! و در پایان بعد از آرزوی اجر و مخالفت استفهامی، جناب خضر وی را از خود نمی‌داند: «هذا فراق بینی وبینک» و با کمال احترام بر لزوم جدایی وی تاکید می‌کند؛ زیرا با سه واقعه پیش آمده، حضرت موسی تحت نفوذ جناب خضر نمی‌باشد و با پرسش سوم از تحت نفوذ ایشان خارج می‌شود.

احترام حضرت موسی بر جناب خضر نیز لازم می‌باشد؛ چون آن حضرت پیامبر صاحب عزم است و مقام محیط بر تمام ظاهر را داراست؛ گذشته از آن که صاحب آیات و بینات و ید بیضا در ظاهر بوده است.

مطالب مرتبط