یافت حق در هر چهره سبب بخشیدن دیگران

سالک باید به چنان صفایی برسد که فدای دشمن خویش شود، آن هم نه به خاطر او، بلکه به خاطر خود که می‌خواهد راه طی کند و سالک باقی بماند.

البته چنین سالکی نیز خودخواه است و هنوز به کمال نرسیده است اگرچه چنان‌چه دست‌کم برای این نیت از دیگری نگذرد و قربان دشمن خویش نشود راجل می‌ماند و عنوان سالک را از دست می‌دهد؛ اگرچه همین مقام هم بسیار بالاست و کم‌تر کسی به این افق نایل می‌گردد. بالاتر از آن، گذشت از همه است به‌خاطر این که حق را در هر چهره‌ای می‌یابد. سالک اگر می‌خواهد سیر داشته باشد باید بتواند شیطنت‌ها، کدورت‌ها و دل‌نگرانی‌هایی را که از جانب دیگران بر او عارض شده است را یک‌سویه ببخشد و همه را با حلال نمودن آن‌ها از خود دفع کند و از آزار بدخواهان نه‌تنها ناراحت نشود و به غیبت او گرفتار نیاید، بلکه خوبی و مدح آنان را حتی در دل خود داشته باشد و همان را به زبان آورد و در مدح دشمن خویش نیز صداقت داشته باشد و نه زبان‌بازی صرف که در آن صورت معاویه‌ای کوچک است که شیطنت دارد و می‌خواهد از دشمن خود مدح نماید تا خود را خوب جلوه دهد.

مطالب مرتبط