استدراج با چهره‌های گوناگون و فریبنده‌ در کمین تمامی بندگان

استدراج با چهره‌های گوناگون و فریبنده‌ در کمین تمامی بندگان

هر نعمتی می‌تواند نقمت و برای استدراج باشد؛ حتی دعاها و ذکرهایی که به صورت روزانه گفته می‌شود! باید این خطر را جدی گرفت و برای دوری از آن، از برادران دینی التماس دعا داشت و هم‌دیگر را دعا کرد که کسی به صورت ناگهانی به نقمت گرفتار نشود؛….

 

گاه انجام عمل خیری در قالب سلوک و به بهانهٔ وصول به معرفت بیش‌تر، نقطهٔ شروع حرمان سالک و سبب دوری وی از خداوند است. چنین عملی ـ که به ظاهر خیر می‌نماید ـ چیزی جز حیلهٔ الهی نیست که به سالک در قالب عمل نیک و در پی عارض شدن توهمی، وارد شده است؛ در حالی که وی می‌پندارد مقرب است که توفیق چنین عمل خیری را داشته است؛ عمل خیری که جز فتنه، امتحان و ابتلا چیزی نیست و در آینده، جهت بُعد و حرمان خود را می‌نمایاند.

چنین نیست که هر معنویت و کمال عبادی و روحی ـ که به بهانهٔ عرفان و قرب به حق انجام می‌شود ـ و نیز هر گونه علم، قدرت، ثروت و زیبایی، نعمت باشد؛ بلکه برخی از آن‌ها برای فتنه و استدراج است و اعطای آن، با سقوط و نابودی و هلاکت سالک برابر است. سالک باید نعمت را از استدراج تشخیص دهد تا بتواند خود را از آفات و بلایایی که چهرهٔ لطف دارد و مکر الهی در آن پنهان است، ایمن دارد و البته پناهگاهی جز «عنایت خداوند» نیست. نعمت، چیزی است که قرب پروردگار را در پی دارد و موجب انس با خداوند می‌شود؛ اما استدراج، چیزی است که فتنه و حیلهٔ الهی در آن نهفته است و باعث بُعد و دوری از خدا و ثقل نسبت به پروردگار و اولیای عزیز او می‌شود.

نعمت‌هایی مانند علم، زهد، عبادت، غنا و ثروت، به خودی خود کمال نیست و گاهی در پشت چهرهٔ نشاط‌انگیز آن، خنجر فتنه و ابتلا پنهان است و سالک را از خداخواهی باز می‌دارد و به دنیادوستی می‌کشاند. برای شناخت نعمت از استدراج، نمی‌توان ساده‌اندیش بود و ظاهر امر را ملاک قرار داد؛ زیرا هر نعمتی قابل تبدیل به نقمت است، چنان‌که قرآن کریم برای ظالمان مایهٔ خسارت می‌شود: «وَلاَ یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَارا»(۱).

البته نور اعطایی و موهبتی حکمت از ناحیهٔ خداوند، سبب می‌شود کسی میان نعمت و نقمت نیامیزد و فریب نخورد و معرفت بیابد. تنها صفای نفس و توجه به خداوند است که می‌تواند در این مهم دستگیر آدمی باشد و او را در پیچ و خم‌ها و مشکلات، هدایت کند تا راه را گم نکند و به تکبر و غرور نیفتد و به خود غره نشود و خودفریب و خودشیفته نگردد.

کسی که علم، ثروت و موقعیت مادی یا معنوی خویش را به رخ بندگان خدا می‌کشد و از آنان آزرده‌دل می‌گردد و کم‌ترین انتقادی از ناحیهٔ آنان را برنمی‌تابد، نعمت وی برای او نقمتی است و اگر او این موقعیت را نداشت و خود را چیزی نمی‌پنداشت، چنین از بندگان خدا دل‌آزرده نمی‌گشت و بر آنان خشم نمی‌گرفت. کسی نعمت دارد که رفته رفته با بندگان خدا مهربان‌تر و برای آنان افتاده‌تر می‌شود و خاک راه همگان می‌گردد؛ به گونه‌ای که حتی گرد و خاک راه نیز او را دعا می‌کنند؛ اما کسی که کمالات وی سبب استکبار، تکبر، نخوت و تعصّب‌های شخصی شده است و به خودبرتربینی و خودخواهی بیش‌تر مبتلا شده است، نعمت‌های او باطنی نقمتی دارد که نفسِ او را چنین آلوده ساخته است.

کسی دارای قرب است که هرچه به کمالات، خیرات و معنویات نزدیک می‌شود، فروتنی، افتادگی، مهربانی، محبت، صفا و صمیمیت او به تمامی پدیده‌ها بیش‌تر شود؛ نه آن که کمالات او سبب گردد وی فردی پرتوقع شود که در این صورت، به حرمان الهی مبتلا شده است؛ در حالی که تا به چالهٔ قبر نهاده نشود و در پایگاه عدل الهی قرار نگیرد، نمی‌تواند بفهمد که دچار استکبار، خودبرتربینی، گمراهی و حرمان شده است.

گاهی غفلتْ انسان را فرا می‌گیرد و باور نمی‌کند وی با تمام خوبی‌ها و ایمانی که دارد، خطر سهمگین‌تری در کمین اوست؛ به‌ویژه آن که چنین کسی در برابر خداوند حجت ندارد، زیرا به آن علم و آگاهی داشته و زیر بار پذیرش و عمل به آن نرفته است.

هر نعمتی می‌تواند نقمت و برای استدراج باشد؛ حتی دعاها و ذکرهایی که به صورت روزانه گفته می‌شود! باید این خطر را جدی گرفت و برای دوری از آن، از برادران دینی التماس دعا داشت و هم‌دیگر را دعا کرد که کسی به صورت ناگهانی به نقمت گرفتار نشود؛ زیرا هر چیزی می‌تواند نعمت یا نقمت باشد. برای نمونه، اگر اشتغال به علم سبب شود نماز قضا گردد یا به تأخیر افتد و حرمت طاعت الهی پاس داشته نشود، همان علم، نقمت است. هیچ امری کمالی نباید مانع طاعت شود. تمامی نعمت‌های الهی می‌توانند برای ابتلا و فتنه باشند تا آدمی با آن چگونه برخوردی داشته باشد.

استدراج با چهره‌های گوناگون و فریبنده‌ای که دارد، در کمین تمامی بندگان است. بندگانی که بیش‌تر در غفلت هستند و بزرگی، جبروت، جلال و درایت حق از ذهن آنان دور است. نعمتی که امروز برای آن خوش‌حالی می‌کند، ممکن است به یک لحظه، سنگین‌ترین مصیبت‌ها را برای آدمی پیش آورد و حرمانی عظیم و ابدی را دامنگیر او سازد.

  1. اسراء / ۸۲٫

 

مطالب مرتبط