لزوم ارادت و خدمت به استاد

کسی بدون ارادت به اراده نمی‌رسد؛ خواه سلوک محبان را داشته باشد یا معرفت محبوبان.

محبان به ارادت خلقی و محبوبان به ارادت حق تعالی برای جلای وجود خویش نیاز دارند. سالک برای صافی شدن خویش باید خود را در خدمت حضرات معصومین علیهم‌السلام ، قرآن کریم و استاد خود که از اولیای الهی است قرار دهد. کسی که شکاک، بداندیش و بدبین است نمی‌تواند ارادتی داشته باشد و کسی که ارادت و علاقه ندارد فاقد اراده می‌گردد. سالک با ارادت است که می‌تواند در خود کشش و توان مضاعف ایجاد نماید. سالک تا تمامی اعمال و ریاضت‌های خود را از سر ارادت انجام ندهد نمی‌تواند سیر و مشاهدهٔ طریق داشته باشد.

باطن اهل حقیقت از ادب عملی به دست نمی‌آید، بلکه آنان را باید از میزان اراده و ارادتی که دارند شناسایی نمود. اهل حقیقت به اندازه‌ای دارای باطن است که اراده دارد و می‌تواند نفس را رام خود سازد و آن را در اختیار بگیرد و نسبت به آن تمکین داشته باشد نه آن که نفس تعلل داشته و به قوه‌ای قهری برای راه‌اندازی آن نیاز باشد. نفس امارهٔ آنان امر کننده هست اما نه به بدی، بلکه به خوبی‌ها. دل اهل حقیقت ترش و شور و تلخ ندارد، بلکه تنها دلی شیرین دارند که شیرین هم حرکت می کند.

مطالب مرتبط