سالکی که میخواهد وصول به بینهایت داشته باشد چنانچه به اندازه توانی که باید برای آن گام بردارد توجه ننماید و ملاحظه نکند که در این برهوت عاشقکشی حلال است و خداوند با پیامبر عشق خود؛ امام حسین علیهالسلام آن کرد که کرد، چگونه میتواند گام از گام بردارد. قتل و شهادت و از دست دادن دنیا و ناسوت و آبرو و حیثیت و علم و پنجه در پنجه فقر داشتن حداقلی لوازم این مسیر است. مسیری که ممکن است چنان تاب بردارد که شاسی را لوله کند.
سالک کسی است که به قدرت میرسد و توانمند و کارآمد میگردد. او وقتی نَفَس میکشد از قدرت است که چنین میکند و چون سخن میگوید بر اساس نقشه معرفتی است که دارد و هیچ گاه پیاده نمیباشد. او اگر آزار دیگران را تحمل میکند از ناتوانی نیست، بلکه در کمال قدرت است و چنین مینماید. او زبان شِکوه ندارد و هر بلایی را به جان میخرد و با آن سازگار است و بلا برای او شیرین است.