ادب اهل دل به خلوت دل

ادب اهل سلوک استیفای ریاضت‌های جوارحی و جوانحی به صورت کامل است و کم‌ترین نقص و اشکالی آن را ناکارآمد می‌سازد که البته هم احکام و هم ریاضت برای هر فردی نسخه‌ای جدا می‌طلبد و این امر بدون داشتن مربی به دست نمی‌آید.سالکی که ادب سلوک را رعایت ننماید و کرده‌های خود را ناقص انجام می‌دهد یا اهل کثرت می‌گردد صفا، قرب و رویتی ندارد. سالک باید سلامت خود را تامین نماید و نیز بده‌کار نباشد و وام و قرض نگیرد تا هم‌چون رخشی بتواند جاده سلوک را بپیماید و نهیبی ذهنش را دچار مشکل نسازد و او را پی ننماید؛ هرچند چنین قدرت تحملی همراه با درد است. ادب اهل دل به خلوت دل است. اهل دل حتی اگر خود در دل خویش باشند، خود را نامحرم می‌دانند و به گفته حافظ: «تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز». هرچه در دل گذارده شود برای سالک نقص است؛ خواه خوبی باشد یا بدی. نباید همواره حالت عملگی به خود گرفت و دنبال چه کنم و چه نکنم بود. باید ادب اهل دل به خود گرفت و دل را خالی از سکنه قرار داد. البته خالی شدن دل از هر سکنه‌ای خود ذکر و دستور دارد و نیازمند مربی است. کسی که در پی حفظ ادب اهل دل است بسیاری از آن‌چه که کمالات است لازم ندارد. چنین دلی که از هر هوایی تخلیه گردیده است هرچه می‌گوید حکمت و وحی است و جز دُرّ سخن از او شنیده نمی‌شود.

مطالب مرتبط