در این آیهٔ شریفه آمده است: «لاَ تُدْرِکهُ الاْءَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِک الاْءَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ؛ چشمها او را درنمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد و او همواره لطیف آگاه است»(۱)
بصر و چشم سر، قدرت یافت خداوند را ندارد. همچنین بصر به معنای بصیرت نیز توان یافت حق تعالی را ندارد و عقلها نمیتواند خداوند را بیابد، بلکه تنها ادراک قلبی است که میتواند خداوند را در «دل» بیابد.
بر این اساس، «ادراک» امری فراتر و برتر از «بصر» و «بصیرت» است که این آیه در مقام بیان آن نیست و تنها دو امر نخست را نفی میکند. بصر تنها توان حس ظواهر مادی را دارد و خداوند مادی و محسوس نیست. همچنین بصر توان حس معقولات را ندارد. در برابر، خداوند حتی چشمها را درک میکند: «وَهُوَ یدْرِک الاْءَبْصَارَ». این فراز معنایی دقیق را ارایه میدهد و آن این که خداوند بدون چشم میتواند چشمها را دریابد و شگفتی در این نیست وگرنه دریافت چشم با چشم شکوهی ندارد، از این رو تعبیر «وهو یبصر الابصار» را نیاورد. اگر کسی بتواند بیچشم درک کند و مثل خداوند شود، این کارستان است. بنده هم میتواند بیچشم چهرهٔ حق تعالی را درک کند. این آیه نفی رؤیت بصر است و نه ادراک قلب. با چشم نمیشود خدا را دید اما با توانی برتر از آن که «ادراک قلبی» است میتوان به رؤیت خداوند رسید. این آیه در مقام نفی اصل رؤیت نیست، بلکه در بیان نفی رؤیت با چشم سر و دیدهٔ عقل است و نفی دو مسیر و طریق یاد شده را اهتمام دارد.
چشم تنها توان درک چشماندازی که پیش روی آن است، آن هم در زیر نور روشنا را دارد و فراتر از آن را نمیبیند. چشم سر فقط برای این است که هواپیمای نفس از فرودگاه ناسوت به سلامت برخیزد، اما بعد از آن باید چرخ چشمها را بست و با رادار پیشرفتهٔ قلب، پرواز را ادامه داد.
همانطور که در رانندگی باید ادراک داشت و دوردستها را با عقل تحلیل کرد وگرنه بسنده نمودن به چشمها و نداشتن قدرت درک سبب میشود رانندگی در شب غیر ممکن گردد اما رانندهای که ادراکی نسبت به جاده دارد همان مسیر را در شب بهتر از روز میرود. کسی که تنها با چشم رانندگی میکند دقت کمتر و احتمال تصادف بیشتری دارد. زندگی را باید با ادراک داشت و به چشمها بسنده ننمود. کسی که تا روشنایی را از دست میدهد و در ظلمت تاریکی فرو میرود چیزی از وسایل منزل و راه رفت و آمد خود را نمیداند، با چشمها زندگی میکند نه با قوهٔ ادراک عقلانی، و خرد خویش را فعال و کارآمد نساخته است؛ برخلاف کسی که صاحب ادراک است که با یک بار دیدن جایی، چنانچه چشمها را ببندد، هر چیزی را در جای خود درک میکند.
همچنین در پایان آیه آمده است: «وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ». اسم «اللَّطِیف» در کنار «هُو» آمده که مقام احدیت است. «اللطیف» اسمی است که هیچ گاه به تنهایی استفاده نمیشود چرا که عروس اسمای الهی است و اسمی را همراه میطلبد یا پیش از آن و یا با اضافه.
_________________________
۱٫ انعام / ۱۰۳٫