آسیبهای نزاع پدر و مادر در تربیت فرزند

اسلام، دین متعادلی است و همان‌طور که حلم و رحم در آن فراوان و نیز اصل اولی است، تنبیه بدنی را نیز به صورت تبعی و در جای خود می‌پذیرد.

 دولت‌مردان و کارگزاران جوامع مختلف، برای تساوی زن و مرد، زن‌ها را به صورت شعاری حتی وارد کابینهٔ دولت می‌نمایند تا با رئیس ساختن آنان، حمایتی از جامعهٔ زنان کرده باشند؛ در حالی که این نوع عملکرد، حمایت از زن نیست؛ بلکه زنان را با این کار از جایگاه ویژه و طبیعی خود که با ساختار آفرینشی آنان هماهنگ است، دور ساخته‌اند تا در برابر سرکوفتی که باعث پایین و عقب نگاه داشتن زنان از جایگاه خود بود، مقابله کرده باشند. چنین حمایتی در کل به ضرر جامعهٔ زنان تمام شد. زن‌ها رفته رفته بر امور خانه حاکم شدند و کار به جایی رسید که آنان که منبع احساسات می‌باشند، در مقابل هر نوع تنبیهی که مردان برای فرزندان صلاح می‌دانند، می‌ایستند. وقتی زن‌ها در مقابل تنبیه ایستادند و قدرت نیز با آنان بود، اساس خانواده گسسته می‌شود و کودکان از خیرخواهی پدر و مادر بی‌نصیب می‌گردند. فرزند چون پدر و مادر را ببیند که به‌خاطر تربیت فرزند با هم درگیرند، دیگر به حرف هیچ‌یک گوش فرا نمی‌دهد و آزادانه می‌تواند هر اقدامی را انجام دهد، بدون آن‌که از کسی بترسد؛ چون می‌داند وقتی پدر بخواهد تنبیه کند، مادر حامی اوست و وقتی مادر بخواهد فرزند را تنبیه کند، پدر از او حمایت می‌کند. این روش باعث می‌شود فرزند تربیتی سالم به خود نبیند و هر کاری را که بخواهد، انجام دهد و تنها در گیر و دار جامعه است که محدود می‌شود و بر اساس قوانین جامعهٔ جنگلی رشد می‌یابد که احترامی برای دیگران قایل نمی‌شود و به‌راحتی به حقوق دیگران تجاوز می‌نماید.

مطالب مرتبط