انس با خداوند؛ بهترین دوست، شیرینترین یار و نزدیکترین رفیق آدمی تنها حق تعالی است و بس.
هر کس و هر چیز اندازه و مرزی دارد و بیش از اندازه معین آن با آدمی همراه نیست و همین که ظرف وی پر شد، دیگر تحمل و صبر وی تمام میشود و به طور ارادی یا غیر ارادی آدمی را ترک میکند.
تنها خداوند مهربان است که در هر صورت و با هر شرایطی آدمی را میخواهد و از هر جهت نیازمندیهای او را تأمین میکند. علاقه حق تعالی به انسان بدون طمع است و نیز توان برآوردن همه خواستههای انسان را دارد و جز به صلاح و صواب نمینگرد. اگر انسان نسبت به تلاشی که برای جلب و جذب فردی و چیزی دارد به اندازه کمترِ از معقول، به خدا رو بیاورد و دل به او بندد، خداوند متعال یار و صدیق شفیقی برای وی میگردد.
گاه آدمی برای جلب و جذب موجودی ضعیف سالها کوشش میکند؛ در حالی که میداند مدت انس وی با او بسیار کم و اندک است؛ اما با کمتر از این مقدار حق تعالی به آدمی رو میآورد و مدت وی هم تا ابد است.
دل به حق تعالی بستن، به او عشق پیدا کردن، مهر وی را به دل گرفتن و احساس فراق وی را در خود یافتن، موجبات کمال و صلاح و صفای آدمی را فراهم میآورد. اگر اندکی توجه به حق تعالی پیدا شود، درهای معنویت و صفا به روی آدمی باز میگردد و انسان، خداوند را در خود مشاهده میکند.
نظر به هر چیزی فنا دارد و تنها نظر به حق است که باقی میماند. دل به هر کس بسته شود، بریده میگردد؛ اما دل به حق تعالی بستن بریدن ندارد. اگر انسان خدا را داشته باشد و به او اعتماد کند، دیگر احساس غربت، تنهایی و نارضایتی در خود احساس نمیکند؛ چرا که غریب کسی است که از حق تعالی دور است و دل بر غیر حق دارد و بیچارهتر از این شخص دیگر کسی را نداریم. دل مؤمن همیشه به حق تعالی مسرور، قوی و مطمئن است و با وجود او تزلزلی به خود راه نمیدهد و در مقابل مشکلات هرگز خود را نمیبازد و از میدان به در نمیرود.
اولیای خدا هستند که با تمامی مصایب و مشکلاتی که برای آنان پیش میآید، هرگز خود را نمیبازند. آنان با توجه به حق تعالی و به کمک امدادهای او با دشواریها مبارزه میکنند و شور و عشق به حق تعالی را در سراسر وجود خود نگاه میدارند. با تمامی مصایب و دشمنان شیطانی که دارند، هرگز طعم تلخ شکست را در کام خود نمییابند و در هر صورت، احساس پیروزی میکنند و شکست را از آنِ دشمنان شیطانی خود به حساب میآورند؛ چرا که آنچه حق است، خداست و آنچه باقی و شیرین است، حق تعالی است. حق تعالی جز در کام مؤمن شیرین نمیباشد. مؤمن است که حیات و ممات وی به حق تعالی است، اندیشهای غیر او برای مؤمن نیست و کام وی جز حق تعالی را قبول نمیکند و نمیخواهد؛ چون دل به غیر حق تعالی بستن حماقت است. عاقل تنها دل به حق تعالی دارد و تنها او را بر میگزیند.