استعداد عرفان و سیر و سلوک

کسی که از کودکی در خود می‌بیند این مغیبات است که برای او جلوه‌گری دارد باید نخست در همان مسیری که خداوند پیش پای او قرار می‌دهد فقط به عرفان بپردازد.

اگر کسی استعداد سلوک را در خود بشناسد اما هر جایی شود و بخواهد هر چیزی را فرا گیرد محال است بتواند این استعداد را تا مقامات عالی آن شکوفا نماید. بله، عارفی که وصول دارد می‌تواند امور دیگر را پی‌گیر شود اما سالک نوپا تنها باید در پی استعداد عرفانی خود باشد و فقط خداوند را هدف خود قرار دهد. کسی که می‌خواهد به همه چیز برسد و خدا را هم داشته باشد هیچ گاه سالک نمی‌گردد و ممکن نیست کشف، کرامت، تصرف، تمکین، اقتدار و مغیبات داشته باشد. آن‌چه اولیای خدا را از دیگران ممتاز می‌کند دلبستگی آنان فقط به خداست. آنان هدف نخستین خویش را عرفان و وصول به حق تعالی برمی گزینند.

کسی که استعداد عرفان دارد باید به حداقل‌های دنیوی بسنده نماید و هیچ گاه آن را هدف نخستین قرار ندهد، بلکه تمامی سرمایه‌های خود را با حفظ تمامی این اصول به‌ویژه یافت مربی در این مسیر هزینه نماید. چنین کسی عرفان را گم‌شدهٔ خود می‌داند و آن را در رتبهٔ نخست قرار می‌دهد و دیگر امور را محدود و کنترل می‌سازد. کسی که گزینهٔ نخستین وی دنیا، مال، علم یا فلسفه است و عرفان و معنویت برای او جاذبه‌ای ندارد و مشی عرفانی برتر و قاهری ندارد اما تنها عرفان و عارفان را دوست دارد باید خود را نزد مربی تست زند و چنان‌چه استعداد عرفان را ندارد بر گزینه‌های دیگر سرمایه بگذارد؛ همان‌طور که اگر استعداد عرفان داشته باشد و به امور دیگر مانند کسب علم بپردازد و آن را هدف نخستین خود قرار دهد، همان برای وی مزاحم و مانع می‌شود و استاد و مربی وی باید این مزاحم را با دادن تمرین‌هایی محدود کند

مطالب مرتبط