سالک باید به کمترین امور ضروری زندگی کند گرچه به اقل زندگی کردن مخالفت همسر را به همراه دارد و باید به گونهای با درایت و سیاست میان این دو جمع کند که توقعی از او نداشته باشند و ستمی بر اهل خانه نرود. سالک باید برای این منظور پلی میان خویش و زندگی بکشد و بی آن که از همسر و فرزند جدا شود، جدا باشد. بخورد اما نه مانند همه و بخوابد اما نه مثل دیگران. وی در غربت باشد اما با دیگران و با دیگران باشد اما در غربت و خلاصه به گونهای باشد که هیچ کس احوال او را درنیابد وگرنه کسی با او زندگی نمیکند.
عمرهای کوتاه امروزی و آرزوهای بسیاری که بر ذهن بشر امروز سایه افکنده است اجازهٔ ورود به سلوک را به کسی نمیدهد مگر آن که خود را سبکبار نماید و کثرتخواهی و مظاهر متنوع دنیاطلبی را ترک سازد بدون آن که به کسی آزار رساند و همسر و فرزندان را دچار مشکل نماید و حقوق آنان را پایمال گرداند. همچنین وی نباید قرض و وام داشته باشد و باید بتواند خواستههای ناسوتی خویش را کاهش دهد و در پی آرزویهای بزرگ نباشد و همه را برای اهلش بگذارد و حمّالی آن را ننماید؛ وگرنه نالهٔ شبانگاهی وی برای آرزوهای برباد رفته و دست نیافته است.