سالک کسی است که درد، سوز و غم هجر را در جان خود بیابد و سادهوار و اُذُن باشد و از تنهایی و از پشت کردن تمامی آشنایان، دوستان و فامیل به خود نهراسد و خود را از کمترین آلودگی به شیطنت، سیاست و زرنگی دور دارد و اگر این حالات در وجود کسی نیست پیش از آن که به نسخههای سلوک رو آورد باید این روحیه را در خود ایجاد نماید. سالک، بسیار میشود که هوس گریه به او رو میآورد و احساس بیکسی و غربت، او را در خود فرو میبرد. او مظلوم است. البته در به دست آوردن این حالات، نباید معصیت نمود و عرفانی که برای رسیدن به چنین حالتی نسخهٔ معصیت میپیچد گمراهی است و نه آگاهی. کسی که در اندیشهٔ سلوک است به چوب تنبیه خداوند تربیت میشود و مصیبتهایی طبیعی به سراغ او میآید تا او را داغدار نماید. امواج گرفتاریها به او رو، و سیل مصیبتها بر او هجوم میآورد و سوز بلاها گریبانگیر وی میشود و تا مغزای جان او را به آتش درد میسوزاند و چنین کسی به هیچ وجه به بلاسازی نیاز ندارد. در سلوک هیچگاه از سالک با شربت بهلیمو پذیرایی نمیکنند. سلوک ناسوت سالک را به آتش مصیبت میکشد تا آن که بیرونی و نامحرم است جرات نزدیکی به این راه را به خود ندهد. سنگ محک دریافت این استعداد، توانایی برای پذیرش هر بلایی است و کسی که خود را بلاکش نمیبیند نباید عمر خود را برای آن معطل نماید. چنین فردی برای مدرسه بهتر است. عرفان هر آنچه که انسان دارد از او میگیرد. مسیر سلوک، جادهای است که ریزش و کاهش دارد و نه رویش و افزایش.
استدراج با چهرههای گوناگون و فریبنده در کمین تمامی بندگان
هر نعمتی میتواند نقمت و برای استدراج باشد؛ حتی دعاها و ذکرهایی که به صورت روزانه گفته میشود! باید این خطر را جدی گرفت و برای دوری از آن، از برادران دینی التماس دعا داشت و همدیگر را دعا کرد که کسی به صورت ناگهانی به نقمت گرفتار نشود؛….
یکهشناسي در مسير حق
خداوند سالک را در ابتدا به کنده مینشاند هم گریه به او میدهد و هم خنده، هم او را به سوز مینشاند وهم به ناز و نیاز و راز و نماز و هزار هزار نقش و چهرهٔ گوناگون، و تنها با کسی مینشیند که در هیچ حالتی از خوشی و ناخوشی عرضی برای گفتن […]
سپر حفاظتی سالک در برابر حیله های شیاطین انسی و جنی، تمثلات، و توهمات
اگر سالک به خباثت نفسی آلوده باشد، تنها از یافتههای خود خوشامد خواهد داشت و خود را عقل کل و کل عقل میداند و حتی برای اولیای الهی سند از حق بودن خود را ارایه میکند. چنین نفْسی سخت، قسی و مرده شده است. اگر کسی از سحرگاهان ذکر «سبحان اللّه» را دور بگیرد […]
سکونت سالك در منطقهٔ صفر
در وادی معرفت بسیار دیده شده است که خداوند به کسی عنایتی کرده، ولی او به جای کتمان، دکان وعظ و ارشاد باز کرده است. چنین کسی در همانجا متوقف میشود و دیگر رشدی ندارد، بلکه بعدها از بدترین افراد میشود؛ چرا که آن عنایت را لجنمال كرده و بر انانیت و خودخواهی خویش […]
تفاوت عرفان محبی با محبوبی
ریاضت محبوبان هجر و حرکت برای وصل؛ آن هم وصول به ذات است. خداوند، محبوبان خویش را نه تنها از فعل و صفت، بلکه از ذات خود فراق میدهد و مفارق میسازد و همین فراق است که برای آنان جانسوز است. ناسوت، زندان فراق مقربان محبوبی است. ولی محبوبی در این مقام، که مقام […]