در فلسفه و عرفان وقتی میخواهند بحث انسانشناسی را تبیین نمایند، از اصول مهم آن را این اصل میدانند که انسان دارای مقام جمعی است و جمعیت دارد.
در مهندسی تغذیه از این اصل میتوان استفاده نمود و گفت انسان را نباید به غذایی خاص محدود ساخت.
کسانی که تنها خامخواری را پیشنهاد میدهند یا او را گیاهخوار میپندارند و از خوردن انواع گوشتها حذر میدهند، از این اصل فلسفی و از مقام جمعی وی غفلت دارند و نسخههایی میدهند که او را به بیماری و ضعف میکشاند. انسان هم باید خامخوار باشد و هم غذای پخته بخورد؛ اگرچه در رژیم غذایی بیشتر باید خامخواری نمود و از میوهجات برای دباغی و پاک نمودن بدن استفاده کرد. استناد به گیاهخواری گوسفند و سالم بودن آن برای توجیه برتری خامخواری برای انسان درست نیست چرا که گوسفند، برهٔ خود را در هنگام تولد میلیسد و میکروبها و ویروسهای آن را با اشتها میخورد و لذت میبرد و بیمار هم نمیشود برخلاف انسان که اگر میکروب یا ویروس وارد بدن وی شود، او را به ضعف یا بیماری میکشاند. این تفاوتها به خاطر آن است که انسان مقام جمعی دارد و دیگر پدیدهها تک بعدی هستند.