کسی که هیچ وقت گرسنه نمیشود و به غذا اشتها ندارد، مغز وی انقباض پیدا میکند و به آلزایمر و فراموشی و از دست دادن علم مبتلا میشود……
من برای نگهداری غذا یک یخچال ندارم، بلکه چند یخچال دارم. غذا اگر در معرض هوا قرار نگیرد، گویی از زمان بیرون رفته و تا حدود دو هفته به صورت غالبی تازه میماند. من از سبزیجات و از آبمیوههای طبیعی بسیار استفاده میکنم؛ و غذا را در دو وعدهٔ صبحانه و عصرانه میخورم و ناهار و شام نمیخورم. صبحها نیز اگر درسها برقرار باشد، غذای گرم و پخته؛ مانند مرغ سوخاری یا بازوی مرغ یا مخلوط آش با ماهیچه میخورم؛ اما اگر مثل تابستانها درسها تعطیل باشد، غذاهایی مانند یک لیوان شیر میخورم. اگر فعالیت بدنی من زیاد باشد، گاهی نیمهشبها نیز غذای مختصری میخورم؛ چرا که از آن ساعت به بعد بیدارم. کسی که نیاز به غذا دارد، چنانچه آن را به بدن نرساند، بدن وی شروع به خودخوری میکند، اما من چون ارادی زندگی میکنم، آن را تحت کنترل خود دارم و نشاط و سرزندگی و حیات خود را حفظ میکنم؛ یعنی خودگرسنگی و خودسیری دارم. بدن اگر گرسنه نشود، میمیرد. از خواص روزه، ایجاد خودگرسنگی برای بدن است. کسی که هیچ وقت گرسنه نمیشود و به غذا اشتها ندارد، مغز وی انقباض پیدا میکند و به آلزایمر و فراموشی و از دست دادن علم مبتلا میشود. البته در تغذیه توجه به طبیعتها مهم است و هر کسی باید طبیعت خود را به دست آورد و لحاظ نسبیت را داشته باشد. بدنها و نفسها در هر کسی بهگونهای است.
من در شبانهروز، بیست ساعت کار میکنم. من با توان ورزش و خوراک مناسب و هوای سالم و تنفس صحیح، خود را اینگونه نگه میدارم. غذاهایم نیز تولید خودم و بر پایهٔ روانشناسی تغذیه میباشد. سبزیجات را خودم به گونهٔ خاص ترکیب میکنم تا همانند شراب طهور که فرمول آن را در دست دارم، از آن سرمستی و سُکر حلال و نشاط و قدرت بیرون آید. کسی هم متوجه نمیشود که چگونه زندگی میکنم؛ چون قدرت تبدیل دارم و با خانوادهٔ خود و دیگران بسیار معمولی زندگی میکنم.