معلوم نیست شروع زندگی انسان از کجاست؟ آیا ابتدای زندگی وی هنگام رشد طبیعی و بلوغ اوست یا هنگام تولد و شروع تکامل حیات بشری وی یا باید پیش از ازدواج پدر و مادر را در نظر داشت و یا پا را فراتر نهاد و گفت عالَمی قبل از این عالم وجود دارد که منشأ هستی برای هر فرد است و همه از آنجا ناشی میگردند که میتوان نام آن را «عالم ذر» گذارد و یا اگر بیشتر پیش رویم، «علم عنایی حق» را مییابیم که دیگر در آن عالم، عوامل مادی و برزخی نقشی ندارد.
به هر صورت و از هر کجا که شروع شود، تفاوتی ندارد و آنچه مهم است این است که زندگی انسان چگونه شروع میشود و به کجا ختم میگردد.
بنابراین، علم ازلی حق در هر کاری دخالت دارد و عنایت حق انسان را بر مرکبی ناآرام و مداوم به سوی غایت خود سیر و حرکت میدهد و وی را به سرمنزل مقصود میرساند و در غیر این صورت، میتوان گفت رسیدن انسان به غایت صغرای ارادی؛ آن هم زمینهٔ بلند آن، کاری است بس دشوار و اگرچه آدمی صدها سال براند و از پای نماند چیزی که نصیب او نمیگردد نتیجه است.
بعد از این مقام باید هر پدر و مادری هنگام تصور فرزند، غایتی بس بزرگ برای طفل خود در نظر گیرد و آرزوی کند و از فراهم آوردن شرایط لازم دریغ نورزد و در آن تعلل ننماید و صفات پدری و مادری را در خود بیابد؛ چون تا علت، مقام بلند خود را احراز نکند، معلول برای همیشه در کوچههای نقص و کمبود سرگردان خواهد بود.
البته، تحصیل شرایط پدری و مادری کاری بس دشوار است و باید گفت افراد نسبت به موفقیت در این امر متفاوت میباشند. هر قدر این دو شخصیت در تکمیل خود بکوشند، فرزندی بهتر به بار خواهند آورد و با تحقق مراحل و عنایت ازلی حق، چهرهای گویا از فیض ظهور مییابد.
هنگامیکه طفل پا به عرصهٔ وجود میگذارد، پدر و مادر باید خود را توانا و نیرومند بیابند تا بتوانند آمادگی لازم روحی ـ روانی را برای پیروزی داشته باشند و انسانی به اجتماع خود تحویل دهند که مایهٔ افتخار آنان باشد.