توجه به عشق حقیقی و پاک حق تعالی سبب شکوفایی میل انسان به خداوند

خداوند حقیقت عشق است و تمامی پدیده‌های او نیز دلربایند. خدای فرهنگ تشیع «محبت‌مدار»، «عاشق‌پیشه» و «بسیط» است. خدایی که «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»(۱) وصف اوست.

فرهنگِ توجه به عشق حقیقی و پاک حق تعالی است که میل انسان به خداوند را شکوفا می‌سازد و به او لذت بندگی می‌دهد. خدای ظهوری و مظهری و محب و محبوبی که تمامی پدیده‌ها را با لطف ریخته و هیچ پدیده‌ای را به حال خود رها نکرده است. در ناسوت نیز اگر استهلاک و اصطکاکی است، به‌خاطر لطف جمعی است و افراد کمی هستند که با اراده و اختیار خود، شقاوت پیدا می‌کنند.

خداوند بندگان خود را به عشق آفریده است و بهشت انجام آنان است؛ به‌طوری که بهشت چنان از بندگان خداوند پر می‌شود که عطش و خواسته‌ای برای او نمی‌ماند؛ اما جهنم همیشه گرسنه است: «یوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلاَءْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ»(۲).

باید لطف، مهر و عشق خداوند را در دل تمامی پدیده‌ها دید. این مهر خداوند است که تمامی عوالم را فرا گرفته است و تمامی پدیده‌ها الطاف الهی هستند که نازل شده‌اند. دل‌ها نیز پر از عشق الهی است، ولی پدیده‌ها از حال یک‌دیگر بی‌خبرند و حتی حال خود را نیز نمی‌شناسند. آنان حتی«عشق» را هم نمی‌شناسند، و کسی که «عشق» را نمی‌شناسد، معنای عمیق این گزاره را که «خداوند، عالم را به عشق ـ آن هم به عشق پاک و بدون جبر و طمع ـ آفریده است» نمی‌داند و از فهم آن عاجز است.

انبیا و اولیای الهی علیهم‌السلام عشق حق تعالی را چشیده بودند و از این رو بود که همواره در پی حق بودند با آن‌که خداوند آن‌ها را بلاپیچ می‌کرد؛ زیرا می‌یافتند که در این بلا، لطف و صفا و عشق نهفته است و این که در عافیت، چیزی از عشق و صفا نیست!

۱٫ ق / ۱۶٫

۲٫ ق / ۳۰٫

-برگرفته از کتاب محبوب عشق

مطالب مرتبط