قرآن کریم
غربت و تنهایی و بر زمین ماندن کارهای بسیار مهم
در غربت و تنهایی خود به سر میبرم و کارهای بسیار مهمی که فرهنگ دینی را سالمسازی مینماید بر زمین میماند؛ هرچند آثاری که بنده به قلم آوردهام نه حال، که در آیندهای دراز اهمیت و جایگاه خود را پیدا میکند. زمانی که خلا علمی در زمینهٔ علوم انسانی، خود را نشان دهد و هیاهوها و احساسات بخوابد و جامعه به این نتیجه برسد که در این حوزه دانشی در خور ندارد و نیازمند علم و فرهنگ ناب است. آن زمان است که این آثار نتیجه میدهد و میتواند مشکلات اساسی جامعه را برطرف سازد.
قدرت کلید زدن هزار پروژه قرآنی
در قرآن کریم حقایق و گنجینههای بسیار عظیمی قرار دارد که بدون استفاده مانده است و بنده قدرت و توان استخراج آن را دارم و میتوانم دستکم هزار پروژه قرآنی را کلید بزنم. این کارها برای من بسیار راحت است اما نبود نیروی تحقیقی و تنهایی و غربت و نیز در اثر گذشت زمان، این انرژی تلف میشود.
آمدن تمام خصوصیات عالم و آدم در قرآن کریم
اگر روزگار تنهایی و غربت ما نبود میشد مطالبی به بیان آورد تا دانسته شود قرآن کریم شطرنج روزگار و نرد زمانه است و تمام خصوصیات عالم و آدم در آن آمده است.
پنداشته میشود قرآن کریم همین کتاب قرائت و ثواب است و بس و حال آنکه قرآن کریم کتاب تمامی دانشهاست و نقشههای مهندسی و کدهای پنهان و آشکاری دارد که باید در پی فهم آن برآمد.
دستیابی به منطق الطیر و زبان حیوانات از طریق قرآن کریم
میتوان به منطق الطیر و زبان حیوانات دست یافت و آن را رمزگشایی و درک کرد و در آن صورت است که انسان در مییابد حیوانات برای انسان چه حرفها که در دل نهفته دارند! برای نمونه، مورچه دوست دارد با انسان سخن گوید و اشتباهات او را خاطرنشان شود. قرآن کریم تمامی این مسایل را در خود دارد؛ ولی تحقیقی علمی بر روی آن انجام نشده و چه مرواریدها که از دریای بیکران قرآن کریم استخراج نشده است. اشیا صحبت میکنند؛ ولی کیست که این سند را دنبال کند و بیابد که اشیا چگونه و در کجا سخن میگویند و با چه کسی همکلام میشوند؟!
قرآن کریم: کتاب ماندگار پزشکی
اگر محققی آیههای مربوط به تولید مثل انسان و مراحل رشد او را بهطور صحیح و به روش علمی روز، به الفاظ انگلیسی برگرداند، آن وقت است که پزشکان آن را به عنوان کتاب قرن، بلکه کتاب ماندگار پزشکی معرفی میکنند و بهترین بهرهبرداری علمی را از آن خواهند برد و عقل پزشکی آنها، قرآن کریم را تصدیق خواهد نمود و سندی بالاتر و بهتر از این نیز نداریم که عقل، قلب، اعضا، جوارح و اشیا، چیزی را تصدیق کند.
قرآن کریم و سند زدن تمام هستی از شش طرف
دل انسانها مانند دل هر چیزی سند قرآن کریم است و وقتی آیههای قرآن کریم درست و صحیح ترسیم گردد، خود شخص میفهمد که این سخن از خداست و سخن بشر نیست؛ اگرچه او کافر باشد.
اگر قرآن کریم را با موجودی زمین و آسمان و هر آنچه هست تطبیق کنند، نه آیهای بدون مقابل وجود خارجی میماند و نه شیء خارجی میماند که آیهای برای آن نازل نشده باشد. قرآن کریم سند و قباله هستی و عالم است که تمامی هستی را از شش طرف سند زده است.
قرآن کریم مثل نقشه گنجی است که رمز آن آسان گشوده نمیشود. گنجنامهای به خطی مخصوص که خواندن آن کار هر کس نیست و تسلط ویژه خود را میطلبد.
شناسایی اخبار آینده و سرنوشت افراد و راه یابی به عوالم ربوبی
راهیابی به عوالم ربوبی و غیبی، فرشتگان، نفوس، عوالم جن و کشف قواعد عدد، رقم و غیره به وسیلهٔ قرآن کریم به دست میآید. اخبار آینده و سرنوشت افراد و پیشامدهای خوشایند یا ناگوار افراد را میشود از راه قرآن کریم شناسایی نمود.
آمار ریاضی خاص و مهندسی شگرف چینش حروف، واژگان و آیات قرآن کریم
تمام آیات الهی، کد، آدرس و دستور العمل و نسخه برای انجام کاری است. از این نسخهها استفاده نمیشود و اگر کتابها و تفاسیربررسی شود، موضوعی از مطالب گفته شده در آن نیست.
هر آیهای دارای مرکز ثقلی است که شاسی آیه به شمار میآید و با نگاه به آن میتوان معنای دیگر فرازهای آن آیه را به دست آورد. اینگونه است که میگوییم قرآن کریم کتاب وحی است و چینش واژگان و آیات آن دارای مهندسی شگرفی میباشد.
حروف قرآن کریم و واژههای آن در اینکه چند بار در این کتاب الهی آمده دارای آمار ریاضی خاصی است و هندسهٔ خود را دارد و هر کدام از حروف نیز با شش حرکت فتحه، کسره، ضمه و صداهای کشیده و نیز با تنوین از لحاظ معنا و مفهوم با هم تفاوت دارد.
تنها کتاب تخصصی لغت شناسی
قرآن کریم تنها کتاب تخصصی شناخت لغت به تمام معنا میباشد و باید معنای واژگان را از آن به دست آورد.
رمز فهم قرآن کریم و و یافتن گنجهای نهفته درون آن
در فهم قرآن کریم به کسی نیاز است که هم آسمان و هم زمین و به تعبیر دیگر، همهٔ هستی را دیده باشد و هم این سندنامهٔ هستی را مطالعه کرده باشد تا بتواند سند را با تمام هستی تطبیق کند و کسی که بتواند آن را با همهٔ هستی تطبیق نماید، راههای آن و گنجهای نهفتهٔ درون آن را نیز مییابد و چنین کسی است که میتواند از دیگران دستگیری نماید و نشانی هر راه و گنج پایان آن را شرح دهد و ذهنها را از شایبه خالی کند و به آن هستی برساند.
استاد محبوبی و شناسایی آیه مربوط به هر کس
برای فهم قرآن کریم باید دست در دست استاد کارآزموده و راهآشنا گذاشت که ما از او به عنوان «محبوب» یاد میکنیم. برای درک این کتاب آسمانی باید از چنین استادی مدد جست و او نیز آیهٔ مربوط به هر کسی را که رزق و غذای اوست و نیز راه انس با آن را نشان میدهد و بعد هر فرد و گروهی در پی کار مخصوص خود بر میآید و آنان همواره تمامی روند کار خود را با آن استاد هماهنگ مینمایند.
موسسات قرآنی ولی امان از کار درست و پولهای سرگردان در آن
در حال حاضر مؤسسات بسیاری محور فعالیت خود را قرآن کریم قرار دادهاند؛ ولی امان از کار درست و امان از پولهای سرگردان. کثرت چنین مؤسساتی سد راه رشد خیر، علم و اطلاعات درست میگردد.
چرا به حفظ قرآن کریم نیازی نیست؟.
امروزه روی گوشیهای موبایل میتوان از نرمافزارهای قرآن کریم استفاده نمود و نیازی نیست فردی این همه وقت برای حفظ بگذارد و برای تداوم آن به خود فشارهای سنگین وارد آورد. آنچه در مورد قرآن کریم مهم است فهم و درایت آن است و همین امر، فرهنگ شیعه است و چون اهل سنت توان درایت قرآن کریم را ندارند بر حفظ آن سرمایهگذاری میکنند.
چه سنگین است کسی آیهای را که در مورد کرات آسمانی است حفظ باشد و بتواند بیش از پنجاه آیه در این مورد از حفظ بخواند؛ ولی آسمان را نگاه نکرده باشد و نداند که تلسکوپ چیست و حتی ستارهای را دقیق ندیده باشد و نظم و درجهٔ حرکت ماه و خورشید را نشناسد.
انس با متن قرآن کریم
قرآن کریم را باید قدر دانست و آن را ساعتها پیش روی خود داشت و به آن نگاه کرد و آن را بویید. حتی کسی که قرآن کریم را در حافظهٔ خود دارد، باید به متن آن نگاه کند، نه آنکه به حافظهٔ خود رجوع نماید؛ زیرا حضور در محضر قرآنی که در حافظه جای گرفته است، همراه کثرت میباشد و نگاه وحدتگونه و انحصاری را از حافظ میگیرد؛ به ویژه از حافظانی که قرآن را با حفظ شمارهٔ صفحه و آیه در ذاکرهٔ خود دارند و حافظهٔ آنان ضعیفتر از کسانی است که متن قرآن کریم را حفظ هستند و به همان توجه دارند. قرب به وحی الهی برای چنین شخصی سختتر و همراه با مانع است و استجماع برای حصول رفاقت و دوستی را از او میرباید؛ از این رو، ما به رفاقت و انس با متن کتاب الهی توصیه مینماییم و نه به حفظ آن، که از آموزهها و تأکیدات مکتب بیمحتوای اهلسنت است و میخواهد خلأ ناشی از دوری از مقام ولایت را با حفظ قرآن کریم پر نماید؛ اما نمیداند که به دوری هرچه بیشتر وی از قرآن کریم میانجامد و نیز با این کار برای خود ضعف اعصاب و اختلال در امور روزمره را سبب خواهد شد.
ولایت، عقل و هیمنه قرآن کریم
قرآن کریم هیمنه دارد و موجودی است که دارای عقل میباشد. همانگونه که ما وقتی وارد حرم حضرت معصومه علیهاالسلام میشویم گفته میشود در دید آن حضرت قرار داریم و آن را باور میکنیم، وقتی در محضر قرآن کریم نیز قرار میگیریم در توجه خاص کتاب خدا قرار داریم.
شیوه انس با قرآن کریم
قرآن کریم موجودی زنده است و ولایت دارد و ولایت آن بسیار سنگین میباشد. به قرآن کریم و به کانون ولایت آن با انس است که میشود نزدیک شد. انسان میتواند چنان انسی با قرآن کریم داشته باشد که حتی در خواب نیز چهرهٔ قرآن کریم را ببیند و با آن همسخن شود. قرآن کریم را باید روی قلب خود قرار داد و آن را بر قلب فشرد. باید آن را در جیب خود گذاشت و همواره آن را همراه خود داشت. باید آن را بویید، جلوی خود گذاشت و به آن نگاه کرد که در این صورت شاید انس با قرآن کریم حاصل شود. این کتاب بسیار حساس است؛ بنابراین انس با آن دیرتر حاصل میشود؛ برای همین است که هرچه از تفسیر قرآن کریم در بسیاری از کتابها گفته میشود حقیقت آن رخ نمینماید؛ چرا که این زمین، مرده نمیپذیرد و زنده طلب میکند؛ همانگونه که قرآن کریم خود زنده است.
دستیابی به معانی آیات با شناخت نت ها و صوت آن
قرآن کریم صاحب عقل است و صوت دارد. نباید از آهنگ و ریتم کلمات غافل شد و باید دانست صوت قرآن کریم خود معنا را میرساند و زبانی مستقل است و همانطور که فارسی یا انگلیسی و آلمانی یک زبان خاص است، صوت نیز زبانی گویاست که تسلط بر زبان عربی را نیاز ندارد و با شناخت نتها میتوان به معانی قرآن کریم راه پیدا نمود.
آهنگ و نت سوره حمد و حل مشکلات جسمانی، روحی و افسردگی
اگر نظام آموزشی مدارس و آموزش و پرورش ما بر اساس صوتشناسی تنظیم شود، جامعه بسیار رشد میکند. هماینک صداها آموزش داده میشود اما شکل بسیار ناقصی از صوتشناسی است. روش معناگرا روشی موفق نیست و نمیتوان بهخوبی معنا را به کودک آموزش داد؛ چرا که معنا تجرد دارد و نمیشود آن را برای کودک مجسم ساخت و در دست وی قرار داد.
سوره حمد در موسیقی اوج و حضیضی به اندازهٔ مرگ و زندگی دارد و در طبیعت، حیاتبخش است و نت و آهنگی دارد که به هر شیء که برخورد کند، بر آن اثر زندگیبخش دارد. این سوره برای کسانی که رکود روحی و افسردگی دارند مفید است. کسی که مشکل روانی و اعصاب دارد، این سوره در حرکت روانی و به آرامش رساندن او تأثیر بهسزایی دارد و اگر مشکل جسمی دارد، میتواند با این سوره آن را برطرف کند.
رفع محجوریت از قرآن کریم با یافتن عالم ربانی و محبوبی
رفع محجوریت از قرآن کریم با یافتن عالم ربانی است که به صورت محبوبی به دادههای قرآن کریم راه یافته است و چنین افرادی نیز در هر زمان بسیار طولانی یکی یافت میشود که بزرگی قرآن کریم را از نزدیک درک کرده و در تمامی علوم به صورت موهوبی صاحب نظر میباشند.
نسخه قرآن کریم برای درمان نازایی و عقیم بودن
قرآن کریم فشرده شدهٔ تمامی علوم است و هر دانشی در آن است. برای نمونه، دربارهٔ درمان عقیمی راهکار دارد و نسخه به دست میدهد. البته متخصصان و کارشناسان نازایی باید آیات عقیم بودن را با روایتهای آن کنار هم گذارند و این کتاب نامنظم را منظم کنند و هر اندازه در نظم آن بیشتر تلاش کنند، علومی نو برای آنان کشف و ابوابی از علم برای آنان گشوده میشود.
بارداری همسر زکریا هرچند معجزه است، معجزه چیزی است که دیگران از انجام آن عاجز باشند؛ نه اینکه امری غیر طبیعی باشد. معجزه روندی طبیعی دارد و میشود فرمول آن را در طبیعت به دست آورد؛ ولی امت آن زمان از درک طبیعت آن عاجز بودند و این به معنای آن نیست که آیندگان نیز نتوانند آن را انجام دهند.
نازایی مشکلی نیست که از طرف حق تعالی باشد، بلکه امری طبیعی است و خدای متعال نیز راه رسیدن به درمان آن را در طبیعت قرار داده است. خدای متعال قواعدی را برای فرزنددار شدن قرار داده است که رسیدن به آن علم میخواهد و معلمانی برای همهٔ این امور فرستاده که متأسفانه بر اثر جهل مردم چیزی جز سنگ و اذیت شدن نصیب آنان نمیشود؛ ولی قرآن کریم که تمام حقایق را بیان نموده در دست ماست و نباید از آن غافل شد و میشود درمان تمامی دردهای بشر را از آن جویا گردید.
قرآن کریم و ارایه بهترین روش بارور کردن ابرها، اسپرم و تخمک
قرآن کریم دربارهٔ بارور کردن اسپرم و تخمک بهترین روش را ارایه داده و نیز دربارهٔ بارور کردن ابرها سخن گفته است. اگر ما آیات باران و نعمت را جستوجو کنیم، بهصورت علمی میتوان ابرها را بارور نمود و باعث بارش باران شد و نه تنها باران را از ابر درست کرد؛ بلکه ابر را نیز از آسمان آبی پدیدار نمود و زمانی که بهطور علمی این مسأله مطرح شد، موارد آماده را به دانشگاهها داد تا آنها این مسایل را به صورت عملی پیگیری کنند.
لزوم شروع خداشناسی، انسان شناسی و گیاه شناسی از قرآن کریم
اگر کسی آهنگ گیاهشناسی دارد، باید مطالعهٔ خود را نخست از گیاهانی آغاز نماید که قرآن کریم از آن نام برده؛ چرا که قرآن کریم کتاب راهنماست و چگونگی آن را نشان میدهد و سپس در روایات به بحث و بررسی بپردازد. همچنین انسانشناسی را باید نخست از قرآن کریم به دست آورد چون از تولید مثل تا ازدواج، تربیت و دیگر مباحث انسانشناسی در قرآن کریم موجود است. اگر کسی نیز در جستوجوی حق تعالی است، باید باز از قرآن کریم که کتاب راهنماست شروع نماید و در رتبهٔ دوم، بهترین شرح و تفسیر بر قرآن کریم، احادیث است.
دانش ساخت نطفه از خاک و زمین بدون دخالت مزاجی انسان
اگر دانش ساخت نطفه از خاک و زمین بدون دخالت مزاجی انسان از قرآن کریم به دست آید و گروهی این پژوهش علمی را به انجام رسانند و این مسأله را پیگیر شوند، میتوانند با فروش این دستاورد بزرگ و به دست گرفتن بازار ساخت انسان، بهراحتی سرمایههای بسیاری را به سوی خود جذب نمایند.
دنیا تشنهٔ چنین دانشهایی است و اگر این فن به دست آید، حتی کشورهای پیشرفته برای به دست آوردن آن استقبال میکنند و از این طریق، سود فراوانی بهرهٔ مسلمانان میشود و این کار باعث رواج دین و دینمداری نیز میشود؛ ولی گویا مسلمانان نمیتوانند از این تکنیکها و روشهایی که در قرآن کریم از آن یاد شده است استفاده کنند و اگر کسی این روشها را از قرآن کریم بیاموزد و آن را بیان دارد، چه بسا مورد تکفیر و لعن قرار گیرد. گویا قرآن کریم تنها در قیامت است که باید خودنمایی نماید و دنیای مسلمانان باید همراه با ناآگاهیهای فراوان علمی به فرجام ظهور رسد!
روش کار و تحقیق بر قرآن کریم و ضرورت یافت استاد محبوبی
مسلمانان باید بتوانند به دست آورند که «خداوند در همین طبیعت از رگ گردن به ما نزدیکتر است» به چه معناست و خلقت حضرت آدم و آفرینش حضرت عیسی علیهماالسلام که معجزه بوده است چه فرایندی دارد و دانش آن را بیابند؛ چرا که معجره کاری خلاف طبیعت و انجامناپذیر و محال نیست و دانش حضرات معصومان علیهمالسلام نیز غیر طبیعی نمیباشد و باید بشر به امور طبیعی دست یابد و فرمول و مکانیسم تمامی معجزات را کشف کند و آن را عملی سازد.
اگر چنین تحقیقی به دست کارشناسان فن و با گستردگی یاد شده انجام پذیرد، بشر به دانشها و علومی دست مییابد که حتی انکارگرایان وجود حق تعالی را نیز به خضوع در برابر این کتاب آسمانی و این تنها کتاب خدا وا میدارد.
اگر چنین تحقیقات هدایت شده توسط عالمان ربانی بر روی قرآن کریم سامان یابد و انجام پذیرد، جهادی عظیم در عرصهٔ دانش شکل میگیرد که میتواند تمامی دانشمندان دنیا را به سوی خود معطوف نماید. امروزه جهان تشنهٔ علم است و از مجهولات فراوان خود رنج میبرد و ما باید به دانشمندان هر علمی تفهیم نماییم که میشود پاسخ مجهولات خود را از قرآن کریم گرفت و قرآن کریم میتواند جهش بسیار بلندی در دانش آنان ایجاد نماید.
اگر دنیا بتواند چنین عالمانی را شناسایی کند و دانشمندان به عالمی رو آورند که میدانند این شخص توان حل مشکلات علمی آنان را دارد، در این صورت او میتواند جنگها را به صلح بگرایاند، اسلحهها را به قلم تبدیل نماید و عدهای را اثبات و بسیاری را نفی کند. در آن زمان است که جهان به دانشگاهی میماند که کتاب علمی آن قرآن کریم است و میتواند پاسخ هر انکارگرایی را به صورت منطقی و مستدل بیان کند و آنان با گرفتن پاسخ خود به نیکی در مییابند که انکار آنان از سر لجاجت و عناد است؛ از این رو یا از عناد خود دست برداشته و علم را اختیار میکنند یا مخالفت با علم را پیشهٔ خود میسازند که در این صورت، تنها به خود لطمه وارد میسازند.
جامعه باید وجود چنین افرادی را عزیز بدارد و هم مردم و هم کارشناسان و مسؤولان زمینه را برای بروز و ظهور این افراد بسیار معدود فراهم آورند. مسؤولان و متولیان فرهنگ دینی باید خود در جستوجو و یافت چنین افرادی باشند و خانه به خانه آنان را تعقیب نمایند تا کسی را که شرایط یاد شده را دارد بیابند و روش کار و تحقیق بر روی قرآن کریم را از او فرا بگیرند.
خداوند دانشهایی را به رایگان به بنده داده است
خداوند دانشهایی را به رایگان به بنده داده است که بسیاری از آن در جایی نوشته نشده و خود نیز فرصت نیافتهام تا آن را به نگارش آورم.
من هماینک به حمد الهی هیچ مشکل جسمی ندارم و این انرژی را دارم که روزی ده کار متفاوت در طول بیست ساعت از شبانهروز بدون خستگی انجام دهم و این شمایید که نباید بگذارید این انرژی بدون استفاده بماند. کارهایی که هماکنون انجام میدهم درست و متناسب با بنده نیست. من باید کارهایی را انجام دهم که در توان هیچ کسی نیست. این کارها را دیگران نیز میتوانند انجام دهند و وقت مرا فقط تلف میکند ولی چارهای ندارم و کسی نیست که این کارها را انجام دهد و در غربت و تنهایی خود به سر میبرم.
اگر جمعی از طلبههای فعال، خوش فکر، منصف و آزاد با بنده جمع شوند و به ما کمک کنند، من نیز میتوانم به مدد آنان برخی از طرحهایی را که در رابطه با دانشهای دینی دارم به انجام رسانم و در آن صورت، از عملی کردن هر کاری که از دستم برآید دریغ و بخل نخواهم داشت، منت و توقعی نیز ندارم. ولی این کار را تا رعشه پیدا نکردهام میتوانم انجام دهم و اگر به زمان پیری و رعشه رسم، این حقایق را با خود به قبر خواهم برد. من مرحوم علامهٔ طباطبایی رحمهالله را به یادم دارم. زمانی که علامه، علامه بود کسی از او بهره نبرد و مجبور بود در تبریز باغبانی نماید، و زمانی به سراغ او آمدند که ایشان پیر شده و به رعشه افتاده بود؛ یعنی زمانی که دیگر کار مهمی از ایشان ساخته نبود. زمانی که ایشان در تبریز بود، ایشان هم فیلسوف بود و هم عارف و هم علامه، ولی وقتی رعشه پیدا کردند، دیگر نمیتوانستند علم کاربردی خود را ارایه دهند…
در قرآن کریم حقایق و گنجینههای بسیار عظیمی قرار دارد که بدون استفاده مانده است و بنده قدرت و توان استخراج آن را دارم و میتوانم دستکم هزار پروژهٔ قرآنی را کلید بزنم. این کارها برای من بسیار راحت است اما نبود نیروی تحقیقی و تنهایی و غربت و نیز در اثر گذشت زمان، این انرژی تلف میشود.
تحولی نو در تفسیر قرآن کریم
تفسیر قرآن کریم باید تحولی نو به خود گیرد و آن تفسیر آیه با خود آن و در پرتو انس با آیهٔ شریفه است که با حصول طهارت و دقت فراوان در آیه، مطالب فراوانی از آن به دست میآید که عقل هر عاقل و دل هر عارفی را مجذوب خود میکند. این نوع تفسیر مستلزم دقت در خود آیه. داشتن ملکهٔ قدسی است که آن هم استادی ماهر را لازم دارد که هم صفای باطن و هم قدرت آن را داشته باشد مطالب را از خود آیه استنباط نماید.
دستیابی به عیار هر چیز در قرآن کریم
روایات میفرماید: احادیث را به قرآن کریم ارجاع دهید و اگر دیدید حدیثی مخالف آن است، آن را وا نهید(۱)؛ یعنی قرآن کریم آزمایشگاه است و میتواند عیار همه چیز را به دست دهد. اگر دست از شعار برداشته شود و تنها به این گفتار که ما تابع کتاب و سنت هستیم کفایت نگردد، میتوان این موارد را از قرآن کریم بازیابی کرد.
چگونگی راهیابی به باطن قرآن کریم
چنانچه ظاهر آیهای مورد مطالعه قرار گیرد و در آن دقت شود، به باطن آن میتوان راه یافت. همچنین با در دست داشتن باطن نخست، میتوان به باطن دوم راه یافت و از ظاهر اجتماع بواطن نیز میتوان به مشاهدهٔ باطنهای دیگر نیز نشست یا از ظاهر قرآن کریم میشود باطن دوم را نیز کشف نمود و از آن به برزخ و قیامت رسید.
ضرورت شروع از جزیره ها و سوره های کوتاه برای پیگیری حقایق
خدای تعالی نخست سورههای کوتاه را به مردم رساند و بعد به بحر طویل و سورههای بلند رسید. اگر کسی بخواهد حقیقتی را پیگیری کند، باید نخست از جزیرهها شروع کند، بعد آن را بگشاید تا وارد بحر طویل شود.
یقین انسان به حضور هرجایی خداوند و رعایت طهارت ظاهر
اگر انسان به یقین برسد که خداوند همه جا هست، خود طهارت ظاهر را هرچند مستحب نباشد رعایت میکند و آن را مانند امور واجب بر خود الزامی میشمرد. همانطور که هرانسانی لازم دارد برای بقا، هر روز غذا بخورد یا هر لحظه به تنفس نیاز دارد وگرنه نظام بدن وی به هم میریزد، به همین صورت باید به این معنا رسید که اگر کسی وضو و طهارت نداشته باشد، نظام روحی و جسمی او به هم میریزد. نباید مانند کودکی بود که به سبب ضعف عقل، تکلیفی برای او نیست، نه وضو تکلیف اوست و نه خواندن و احترام قرآن را نگاه داشتن. آدمی اگر از جهت اندام بزرگ میشود، باید از لحاظ عقل نیز رشد کند و از کودکی بیرون آید تا ببیند که مکلف است و آنچه در آسمان و زمین بیرون ریخته شده از واژههای قرآنی است.
قابل فهم و درک نمودن قرآن کریم برای عموم مردم جهان با هر زبان
بنده نه زندگی، نه تربیت، نه حرکت، نه اخلاق، نه درس خواندن و نه درس گفتنم به طور عادی و به دست خودم نبوده است. به کلام اللّه مجید سوگند، اگر من یک درخواست از خداوند کرده باشم یا اندکی در پی این مسایل به راه افتاده باشم. همهٔ این علوم و حرکتها اجباری و زوری بوده است. واقعیت این است و به خاطر این موضوع نیز مکرر در راه مشکل پیدا کردهام و برخی با بنده به صورت شخصی یا با امکانات دولتی به مخالفت برخواستهاند. ممکن است بعضی به زنده بودن من راضی نباشند و مرگ مرا بخواهند؛ چرا؟ هماینک با کتابهای من مخالفت میشود و میگویند این موسیقی، روانشناسی، تعبیر خواب، تفسیر، مباحث ولایت و دیگر امور در جایی نبوده است راست میگویند؛ چون من این دانشها را از جای دیگری آوردهام و آن را به دانشهای امروزی ربط دادهام.
من میگویم میتوانم قرآن کریم را با دستگاههای موسیقی و بدون استفاده از زبان عربی یا فارسی یا هر زبان دیگری حتی برای آنان که سواد ندارند آموزش دهم؛ بهگونهای که بتواند معنای آن را دریابد. این سخن و ادعا خیلی مهم و بسیار غیر عادی است. در باب استخاره کتابی در پنج جلد نوشتم و چند سال است برای مجوز نشر مانده است. اگر در این رابطه هم کاری کنیم با آنکه انقلاب عظیمی در فرهنگ قرآن کریم به وجود میآید؛ بهگونهای که آموزش قرآن کریم و درک معنای آن نیاز به آموختن زبان عربی ندارد و هر کسی با هر زبانی میتواند معانی قرآن کریم را دریابد و این دانش مثل اختراع خط بریل برای نابینایان است و بنده توان انجام آن را دارم، ما با استفاده از صوت و نتها و موسیقی قرآن کریم، میتوانیم آن را قابل فهم و درک برای عموم مردم جهان با هر زبانی که هستند بنماییم.
هزار شهر قرآن کریم
فراوانی از زمینههای کاربردی قرآن کریم را باید در دانشگاهی مورد بررسی، آزمایش و تحقیق قرار داد که از آن به «هزار شهر قرآن» یاد کردهام.
سرویس موتور دل با نسخه های قرآن کریم
قرآن کریم، خود را شفای دلها و به بیان دیگر، هم پزشک درمانگر و هم دارو معرفی میکند: «وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًی وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» هماینک مشکل عمدهٔ بشر، ناراحتیهای روحی و روانی است که باعث به هم ریختگی اعصاب میشود و هیچیک از مدعیان روانشناسی و طبیبان روانی، داروی مؤثری برای رفع کمخوابیها، نگرانیها، استرسها و تنیدگیهای حاصل از مشکلات روانی ندارند و حتی خود پزشکان نیز به این بلایای روانی دچار گشتهاند. میگویند:«کوزهگر، خود از کوزهٔ شکسته آب میخورد». اکنون یک روانشناس به هنگام درمان، از یک چکش پلاستیکی برای مداوا استفاده میکند و آن را چندین مرتبه بر عصبها میزند و با تکان خوردن آن، مانند فالگیرها روحیات فرد و مشکلات پیش روی او را پیشبینی میکند؛ اما درمانی برای آن ندارد و تنها دارویی که میتواند برای آن تجویز کند، خواب است و با قرصهایی چون انواع والیومها به مدد بیمار میرود؛ غافل از آنکه با چنین دارویی، شخص را از زندگی روزانهٔ خود محروم میکند و مرگ بیصدا و تدریجی را برای وی به ارمغان میآورد.
بسیاری از تیمارستانها برای آرام نمودن بیماران خود، از داروهای آرامبخشی استفاده میکنند تا نیازی به زنجیر کردن آنها نباشد. اما قرآن کریم ریشهٔ این ناراحتیها را نه در اعصاب، بلکه در دل میداند. این نیروی دل است که کم و زیاد میگردد و بر اعصاب تأثیر میگذارد. موتور دل را باید با نسخههای قرآن کریم سرویس کرد.
علم سیاست،اطلاعات سرّی، علم تفأل، عمر تمام پدیده ها در قرآن کریم
از طریق قرآن کریم میتوان اصول و قواعد علم سیاست و نیز اخبار غیبی و اطلاعات سرّی و حتی مسایل مربوط به هوا فضا را به دست آورد. علم تفأل – که دانشی ناشناخته در میان مسلمانان است – چنین خاصیتی دارد که از پایینترین دانشها در این زمینه است؛ تا چه رسد به استفاده از معارف توحیدی و ولایی قرآن کریم. همچنین علومی در قرآن کریم است که برای بشر امروز ناشناخته است و محققان باید به کشف این علوم روی آورند. حتی عمر تمامی پدیدهها را میتوان از قرآن کریم به دست آورد. دانشمندان، عمر یک درخت را از خطهای آوندی آن به دست میآورند اما اولیای خدا عمر همان درخت را از قرآن کریم برداشت میکنند.
آینده، سرنوشت، شناسنامه، نسخه هدایت و آیه مربوط به هر کس در قرآن کریم
شناسنامهٔ تمامی پدیدههای هستی و حتی خود هستی در قرآن کریم هست. حضرت حق – تبارک و تعالی – نیز در قرآن کریم شناسنامه دارد و سورهٔ توحید، شناسنامهٔ خداوند متعال است که غیر از خداوند در آن نیست. سوره توحید فقط شناسنامهٔ خداوند متعال است؛ همانطور که شناسنامهٔ حضرت زهرا علیها السلام سورهٔ کوثر است. هر آیهای کد و شناسه و بیان حقیقت چیزی است.
زندگی هر انسانی در قرآن کریم است و چیرگی بر دانش تفأل با قرآن کریم میتواند برای هر انسانی آیندهنگری داشته باشد. این امر با التفاتی اندک به مضمون آیهٔ شریفهٔ: «َلَا رَطْبٍ وَلَا یابِسٍ إِلَّا فِی کتَابٍ مُبِینٍ» قابل اثبات است و هر کسی میتواند شناسنامهٔ خود را در این کتاب الهی جستوجو کند و نسخهٔ هدایت خویش را در آن بیابد و پاسخ نیازهای اساسی خود را از آن بجوید. قرآن کریم ماجرا و سرنوشت هر انسانی را در خود دارد و برای هر کسی از آیندهٔ وی میگوید و هر کسی تمامی سرمایهٔ عمر و موجودی خود را میتواند از این کتاب آسمانی جویا شود؛ چنانکه خداوند هر پدیدهای را مثلی میداند که قرآن کریم یادکرد آن را با خود دارد:
«وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآَنِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ فَأَبَی أَکثَرُ النَّاسِ إِلَّا کفُوراً»
– و بهراستی در این قرآن از هرگونه مثلی گوناگون آوردیم ولی بیشتر مردم جز سر انکار ندارند.
شناسایی امراض روحی و بیماریهای جسمی بشر با استفاده از آیات قرآن کریم
قران کریم راه چارهجویی ودرمان هر آسیبی را با خود دارد و امراض روحی و بیماریهای جسمی بشر با استفاده از آیات قرآن کریم قابل شناسایی است. این امر منحصر به مشکلات زمینی نیست و آسمانها را نیز شامل میشود؛ همانگونه که خداند متعال میفرماید: «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ»
– ای گروه جنیان و انسیان اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید پس رخنه کنید ولی جز با به دست آوردن تسلطی رخنه نمیکنید.
متاسفانه مسلمانان از زمان نزول تاکنون از جنبههای عملی و علمی این کتاب آسمانی غافل بودهاند و به قرآن کریم به طور عامیانه، غیر علمی و فانتزی نگریستهاند که تنها در منازل و مجالس ختم میتوان آن را یافت.
قرآن کریم: تنها کتاب نهایی آموزشی و معرفتی اولیای الهی
حقتعالی، مربیان بندگان خویش را یا شخص خود قرار میدهد و یا اولیای خویش را. تنها کتاب نهایی آموزشی و معرفتی اولیای الهی، «قرآنکریم» است.
مونس قرآن کریم و شنیدن قرائت خداوند و یا هر یک از انبیای الهی
شب زندان:
کنج زندان بلا بِهْ ز سریر شهِ مصر
گر که روشن کنی از مهر، شبِ زندان را
عشق خوش باشد و رندی به برِ دلبر مست
خوش بود کز لب دلبر شنوم قرآن را
کسی که با قرآن کریم انس میگیرد، حقایق و معانی آیات برای او جلوهگری دارد و خود را حتی در عالم خواب یا بیداری مینماید و خود به تفسیر و معنای خویش میپردازد. انیس و مونس قرآن کریم، ناگاه به گوش خود قرائت آیهای را میشنود یا میبیند که خود به قرائت آیه یا سورهای مشغول است و چه بسا قرائت و صوت فرشتگان الهی را بشنود؛ بلکه بالاتر از آن، میتواند قرائت هر یکی از انبیای الهی و نیز برتر از همه، قرائت خداوند را بشنود. خوانندهٔ محترم از اختلاف قرائت نباید قراءات گوناگونی را که برای قرآن کریم رسیده است، به یاد آورد که سیزده قرائت از چهارده روایت آن، نامعتبر و غیر قابل اعتناست و اختلاف قراءات، ارزش علمی ندارد؛ چرا که قرآن کریم، تنها بر یک حرف و یک قرائت نازل شده است؛ اما آنچه ما به آن باور داریم، قرائت هر پدیدهای از قرآن کریم است؛ از سنگ گرفته تا خاک، زمین، ماه، خورشید، آسمان و پدیدههای مثالی و عقلی و نیز مجرد از فرشتگان تا خدای تعالی و نیز اولیا و انبیای بزرگوار او. چنین قرائتهایی، بدون انس با قرآن کریم قابل دریافت و فهم نمیگردد.
پذیرایی قرآن کریم از میهمان شایسته
قرآن کریم پدیده ای است که میهمان شایسته را با احترام تمام به حضور خود میطلبد و به نیکی از او پذیرایی مینماید. شایسته است هر کسی قرآن کریم را به همراه داشته باشد و آن را مطالعه و قرائت نماید و سعی نماید با آن انس داشته باشد و حتی شبها آن را بر بالین خود بگذارد. انسان میتواند حتی با نگاه به کتاب قرآن بسته نیز با آن انس گیرد؛ چرا که قرآن وحی، زنده، تازه و رونده است. حتی انسان بیسواد نیز میتواند با بوییدن قرآن با آن ارتباط برقرار کند.
قرآن کریم، رفیق و آشنای خود را می شناسد
قرآن کریم، رفیق و آشنای خود را می شناسد و چنانچه آن را همراه داشته باشد، به وی التفات دارد و بر مغز، اعصاب، نفس، قلب و روح آدمی مؤثر است؛ همانطور که بچهٔ خوابیده، به سبب لطافتی که در روح خود دارد، از پیرامون خود تأثیر میپذیرد. بر این اساس، نفس قرائت قرآن کریم، انس میآورد؛ هرچند قاری به معنای آن توجه نداشته باشد؛ چون نداشتن فهم، از ناحیهٔ قاری است؛ اما قرآن کریم تأثیر خود را بر چنین شخصی نیز دارد؛ همانطور که روشنایی برای نابینا مؤثر است و انعکاس روانی دارد و از آن لذت میبرد و اعصاب و روان وی با اجسام نوری انس میگیرد. نابینا وقتی به تاریکی میرود، تفاوت آن را با روشنایی احساس میکند. با این وجود، «قرائت» معنای خاص خود را دارد و فهم و درک معنا از مؤلفههای آن است. قرائت، سبب انس میشود و در پی آن، وقوف میآورد.
جلوه و ظهور در قیامت و قدرت تمثل، تجسد و تشکل و تعین قرآن کریم
قرآن کریم، حقیقتی است که قدرت تمثل دارد و در قیامت نیز جلوه و ظهور مییابد؛ حقیقتی که میتواند تجسّد، تشکل و تعین پیدا کند و میشود آن را لمس کرد. این گونه است که ممکن است عالمی به حقایق قرآن کریم راه نیابد، اما فردی عامی بتواند با آن انس گیرد و معانی برخی از آیات را رؤیت نماید.
معنویت و نورانیت متفاوت و خاص شنیدن آیات الهی در هر زمان
آیات الهی لحظه به لحظه در حال نزول است و شنیدن آن هر زمان برای انسان معنویت و نورانیت متفاوت و خاصی میآورد.
چگونگی تفاوت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ هر سوره با دیگر سورهها
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» کد و کلید ورود به هر سوره و جزو آن سوره است و در شمار آیات آن قرار میگیرد. از این رو، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ هر سوره با دیگر سورههای قرآن کریم متفاوت است. به همین جهت اگر کسی در نماز به نیت خواندن سورهای، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ آن سوره را تلاوت کند اما سورهٔ دیگری بخواند نمازش باطل است؛ زیرا گویا آن سوره را بدون بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ خوانده و آنچه تلاوت نموده است برای آن سوره نمیباشد.
همواره باید در حفظ حرمت قرآن کریم کوشید و نام آن را به نیکی برد
شایسته است همواره در حفظ حرمت قرآن کریم کوشید و نام آن را به نیکی برد و از آن به قرآن مبین، حکیم، کریم و مجید یاد کرد؛ چنانچه خود قرآن کریم نیز به این صفات اشاره دارد: «وَکتَابٌ مُبِینٌ»، «الْکتَابِ الْحَکیمِ»، «إِنَّهُ لَقُرْآَنٌ کرِیمٌ»، «وَالْقُرْآَنِ الْمَجِیدِ».
بررسی مزاحمت شیطان هنگام تلاوت قرآن کریم در آزمایشگاه و علوم روانشناختی
محضر شخصیتی نورانی و قدسی باید با طهارت کامل نشست و به هنگام تلاوت قرآن کریم، از مزاحمت شیطان به او پناه برد:
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآَنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛ – پس چون قرآن میخوانی، از شیطان مطرود به خدا پناه بر.
مزاحمت شیطان به هنگام خواندن قرآن کریم را میتوان در علوم روانشناسی و در آزمایشگاه مورد بررسی قرار داد. شیطان در این حالت در ذهن رسوخ میکند و سعی دارد آن را مشغول دارد؛ از این رو، برای گریز از شیطان و وسوسههای وی باید به خداوند پناه جست. وضو، خلوت، قبله و تفکر در آیات الهی و به طور کلی انس و دوستی با قرآن کریم، میتواند انسان را در این موضوع یاری دهد.
چرا ریاکاران و حیلهگران با عمل به استخارهٔ آیات ضرر میکنند
نباید بدون خلوص و برای ریا و خودنمایی به محضر قرآن کریم راه یافت؛ زیرا قرآن کریم همانگونه که برای صافی دلان شفا و رحمت است برای آنان که میخواهند با زرنگی از آن استفاده کنند و شیطنتی داشته باشند گمراه کننده است: «وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً». ما در استخارهٔ آیات قرآن کریم به این نکته اشاره کردهایم که ریاکاران و حیلهگران با عمل به استخارهٔ آیات ضرر میکنند و گرفتار میشوند. برای نمونه کسی که میخواهد با استخاره به قرآن کریم، خودروی تصادفی خود را به دیگری تحمیل کند، قرآن کریم گاه وی را به راهی هدایت میکند که تصادف یا شکستی برای وی پیش آید. کمترین بیحرمتی و شیطنتی نسبت به چیزی یا کسی در ساحت قدسی قرآن کریم، بدبختی و بیچارگی فرد را موجب میشود. متأسفانه گاه میشود که عالمی دینی ساحت قدسی قرآن کریم را بهانهای برای برخورد با دیگر عالمان قرار میدهد و به بهانهٔ دفاع از قرآن کریم به شکستن ساحت قدسی و حرمت قرآن کریم روی میآورد که چنین فردی باید منتظر عاقبت ناخوشایندی که در انتظار وی است باشد. و نیز میفرماید: «وَبَینَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ» که همین فرقان موجب میشود ظالمین به گمراهی کشیده شوند.
راه چاره شک مردمانْ با شور، احساس و عاطفه بر گرد عَلَمهایی برافراشته شده
مردمان آخر الزمان در دورهٔ التباس و درهمپیچیدگی حق و باطل زندگی میکنند؛ در زمانی که حق به سختی یافت میشود و هزار باطل در لباس حق خودنمایی دارد. در این زمان است که باید راه درست و حق را از قرآن کریم جویا شد و به او پناه برد تا راهنمایی در تاریکیهای دیجور باشد.
زمانی که مردمانْ با شور، احساس و عاطفه بر گرد عَلَمهایی که برافراشته میگردد، گرد میآیند و نسبت به دین و ولایت حضرات چهارده معصوم (علیهم السلام) دلنگران هستند، اما شک از هر ناحیه به آنان هجوم میآورد. در این شب تاریک، تنها ماه منیر قرآن کریم است که میتواند سِمَت رهبری و هدایت داشته باشد.
در روایت نبوی رسیده است:
چون فتنهها مانند پارههای شبِ تاریک شما را در برگیرد، بر شما باد به قرآن کریم که شفاعتکنندهای است که شفاعتش پذیرفته است.
ما در تفسیر خود، به شیوهٔ راسخان و انس با خود آیه سخن میگوییم
ما در تفسیر خود، به شیوهٔ راسخان سخن میگوییم و به روش آنان در محضر قرآن کریم قرار میگیریم؛ راهی که صفا، صمیمیت،، دوستی، عشق و ارادت به قرآن کریم سرمایه و انرژی حرکتزای آن است. شیوهٔ تفسیری ما در تبیین و تفسیر آیات قرآن کریم چنین است و هر آیه را با خود آن آیه و از رهگذر انس با آن و رسوخ در آیهٔ شریفه معنا مینماییم؛ نه آنکه آیهای با آیهٔ دیگر یا فرازی با فرازی دیگر معنا شود؛ روشی که در آن میشود معنا و حقیقت آیه را از زبان حق – تبارک و تعالی – یا فرشتگان الهی و یا به زبان خود قرآن کریم گوش فرا داد؛ امری که بدون طهارت روح، تهذیب نفس و صفا و قداستِ باطن ممکن نمیشود و به قرائتِ پیوسته و بسیار و ناز کشیدنها و عاشقانه نگریستنها و محبانه استشمام کردنها و دوستانه آن را به قلب گذاردن و مونسانه فشار دادن، نیاز دارد و حتی برای یک لحظه نباید از آن دور شد که یک لحظه دوری سبب غفلت میشود و چنین انسی است که رضایت قرآن کریم را در پی دارد و رسوخ میآورد. برای انس با قرآن کریم باید به گونهای این کتاب الهی را از خود، خشنود و راضی ساخت. کسی که با قرآن کریم انس میگیرد، برای فهم آن نیازی به این کتاب تفسیری و آن علوم قرآنی ندارد و این کتاب، خود گویا و مبین میباشد و به گوشت و پوست و به چشم و خوابِ مونس خویش میآید؛ تا جایی که میتوان آن را از زبان مبارک حقتعالی شنید. این شیوهٔ تفسیری، نیازمند تدبر و تحقیق نیست و تنها توجه به معنا و محکی آیات را لازم دارد؛ چنانکه تنها چند آیه به تدبر سفارش دارد؛ مانند:
«أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ»؛ – آیا در قرآن نمیاندیشند.
«أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»؛ – آیا به آیات قرآن نمیاندیشند یا بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟
«کتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیک مُبَارَک لِیدَّبَّرُوا آَیاتِهِ وَلِیتَذَکرَ أُولُو الْأَلْبَابِ»؛ – کتابی مبارک است که آن را به سوی تو نازل کردهایم تا در آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند.
اما مشتقات گوناگون مادهٔ «قرء» نزدیک به یکصد مورد وارد شده است؛ چرا که تدبر، امری همگانی نیست و از کمتر کسی بر میآید؛ ولی قرائت و فهم آن، که سبب انس میگردد، از هر صاحب دل صافی بر میآید؛ هرچند قرائت از مبادی و مقدمات تدبر است.
چرا تفسیر علامه طباطبایی راه نفوذ و رسوخ به باطن آیه را نمی گشاید
در میان تفاسیری که بر قرآن کریم نگاشته شده است، برجستهترین و ممتازترین آن «تفسیر المیزان» مرحوم علامه طباطبایی است. شیوهٔ تفسیری آن نیز «آیه به آیه» است. وی این شیوهٔ تفسیری را با الهام از روایت نهج البلاغه آورده است که میفرماید: «ویشهد بعضه علی بعض». بعضی از آیات قرآن کریم نسبت به بعضی دیگر زبان میگشاید و معنای آن را شهادت میدهد.
کار علامه با همهٔ شگرفی و عظمتی که دارد، تنها بخشی از معارف و معانی قرآن کریم را مورد استفاده قرار میدهد؛ اما راه نفوذ و رسوخ به باطن آن را نمیگشاید و از تطبیق معنا بر مصداق فراتر نمیرود و و از حقایق، اسرار و رمز و رازهای باطنی آن پرده نمیگشاید؛ اسراری که نباید آن را تأویل پنداشت؛ بلکه در حوزهٔ تفسیر معناست. بهترین عنوان برای تلاش علامه همان «ینطق بعضه ببعض ویشهد بعضه علی بعض» است. اگر بر معنا و روش تفسیر قرآن به قرآن دقت شود، به دست میآید که این شیوهٔ تفسیری، نوعی تطبیق و همزبان نمودن آیات است که حتی بدون انس با قرآن کریم نیز به دست میآید؛ اما تفسیر راسخان بدون آنکه با تأویل آمیختگی داشته باشد، نیازمند انس با قرآن کریم است. کسی به چنین شیوهٔ تفسیری نایل میآید که عشق به قرآن کریم را مزه کرده و چشیده و به بارگاه قرب آن راه یافته باشد. چنین مفسری باید روحی مصفّا و همگون با قرآن کریم در خود تعبیه نماید و تنها در پی مطالعه، قرائت و تحقیق قرآن کریم نباشد و این امور را از مبادی اولی آن بشمارد، نه تمام کار خود؛ چرا که میشود قرائت و تحقیق قرآن کریم، انس با آن نباشد و دوستی، صفا و صداقت نیاورد. انس با قرآن کریم، امری متمایز از داشتن تحقیق علمی بر آن است.
قرآن کریم از هم نشینی با چه کسانی بیزار است
چه بسا کسی ژرفترین تحقیق علمی را در لابراتور و سواد خویش بر قرآن کریم داشته باشد، اما مورد لعن این کتاب آسمانی باشد: «ربُّ تالّ القرآن والقرآن یلعَنُه». چه بسیار کسانی که قرآن میخوانند و آیات آن را تجزیه و ترکیب یا تفسیر میکنند و قرآن کریم از آنان بیزار است و از همنشینی با آنان نفرت دارد و میخواهد هرچه زودتر از دست آنان رهایی یابد.
امروزه کسانی داعیهدار چاپ و نشر قرآن کریم شدهاند که روزی پدران آنان با قرآن سر جنگ و نزاع داشتند؛ چرا که میبینند قرآن کریم برای جامعهٔ آنان کاربردی نیست و خطری برای حکومت آنان ندارد. قرآن کریم باید برای مسلمانان، امام مبین و جلودار باشد. ما همواره گفتهایم باید شهر قرآن کریم داشت و محققان و دانشمندان برجستهٔ تمامی رشتهها را در این شهر اسکان داد و با در اختیار گذاشتن امکانات به آنان، راه را برای تحقیق علمی بر قرآن کریم هموار نمود. البته آنان باید محققانی به واقع محقق و علمی باشند، نه کسانی که در پی آب و نانی، خود را به این مؤسسه یا آن مؤسسه وابسته میسازند و تنها برای حضور فیزیکی خود ساعت میزنند تا پولی بگیرند و پشت میزی بر صندلی مینشینند و به جای سیر فکری، صندلی چرخان خود را میچرخانند.
کشف گزاره های علمی قرآن کریم نیازمند تحقیقات گسترده نه ختمهای سی روزه
قرآن کریم، هم علوم انسانی را پاسخگوست و هم علوم تجربی را با خود دارد؛ اما کشف گزارههای علمی آن، نیازمند تحقیقات گسترده است، نه ختمهای سی روزه. قرآن کریم را به جای آنکه به دست افراد رسانید، باید به ذهن و اندیشهٔ آنان وارد کرد و این گونه است که قرآن کریم میتواند امام مبین و پیشتاز جوامع گردد و هر جامعهای حرکت قرآنی به خود بگیرد و به صرف مجالس قرائت و راهاندازی رادیو و سیمای قرآن و گنجاندن آیهای در صحنهای از یک فیلم بسنده نشود. قرآن کریم در جهت کاربردی خود میفرماید:
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً؛ – و ما آنچه را برای مؤمنان مایهٔ درمان و رحمت است، از قرآن نازل میکنیم و ستمگران را جز زیان نمیافزاید.
آیا قرآن کریم برای مؤمنانِ امروز شفابخش و برای ظالمان جز خسران نیست؟! یا میفرماید:
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآَنِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ فَأَبَی أَکثَرُ النَّاسِ إِلَّا کفُوراً؛ – و بهراستی در این قرآن از هرگونه مثلی گوناگون آوردیم؛ ولی بیشتر مردم جز سر انکار ندارند.
این آیه میفرماید: ما سرنوشت تمامی پدیدهها را برای تمامی مردم – و نه فقط مؤمنان – آوردیم: (لِلنَّاسِ) و این بدان معناست که حتی کافران میتوانند این کتاب آسمانی را برای زندگی خود کاربردی سازند؛ اما امت اسلامی قرآن کریم را مهجور گذاشته است:
یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآَنَ مَهْجُوراً؛ – پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند.
پیغمبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) از اینکه مسلمانان قرآن کریم را کاربردی نمینمایند، به درگاه خداوند شِکوه مینمایند؛ قرآنی که برای همه آسان شده است:
وَلَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآَنَ لِلذِّکرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکرٍ؛ – و بهقطع، قرآن را برای پندآموزی آسان کردهایم؛ پس آیا پندگیرندهای هست؟!
قرآن کریم کدام کوه را از جا میکند و کدام زمین را تکه تکه میکند
قرآن کریم چنین وصفی دارد:
وَلَوْ أَنَّ قُرْآَناً سُیرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْتَی بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعاً؛ – و اگر قرآنی بود که کوهها بدان روان میشد یا زمین بدان قطعه قطعه میگردید یا مردگان بدان به سخن درمیآمدند. نه چنین است؛ بلکه همهٔ امور، بستگی به خدا دارد.
قرآن کریم میتواند کوهها را به حرکت آورد و زمین را تکه تکه سازد و با مردگان سخن گوید؛ باید دید قرآن کریم کدام کوه را از جا میکند و کدام زمین را تکه تکه میکند و چه بخشهایی از زمینشناسی و زیستشناسی در این مسأله دخالت دارد.
علم را باید از قرآن کریم استخراج کرد و در دانشگاهها تدریس نمود
هدایت به صرف سخن گفتن نیست؛ بلکه هدایت به استفاده از تمامی پدیدههای الهی است. هدایت، پرحرفی نیست؛ وگرنه استبدادیترین کشورها برترین مجریان سخنگو را دارند که بسیار ملیح و نمکین، عاطفیترین سخنان را برای مردم خود دارند.
در تمامی دانشها باید خود قرآن کریم اصل باشد و اصول و قواعد هر علمی را باید از خود قرآن کریم گرفت و سپس به سراغ آن علم رفت نه آنکه گزارههای آن در زیر آیات مربوط جاسازی شود؛ حتی ادبیات عرب – که رایجترین رشتهٔ مربوط به علوم قرآنی است – از خود قرآن کریم استخراج نشده و قواعد آن از بیرون بر این کتاب تحمیل میشود. تفسیرهای ادبی و نیز فلسفی یا عرفانی هم این چنین است. این از یکسو مایهٔ تأسف است؛ اما وااسفا که علوم انسانی امروز که در کشور ما تدریس میگردد، بیشتر دانشهایی وارداتی و مبتنی بر زندگی بریده از حقایق است؛ دانشهایی مانند روانشناسی، اقتصاد، سیاست، بهداشت و پزشکی، تمام وارداتی و برآمده از ذهنهایی است که بریده از عالم قدس و معنویت و از حقایق هستی و پدیدههای آن است و در نظریهپردازی خود، بُعد روحی آدمی و حقایق را نادیده گرفتهاند و ویروسهای فرهنگ اُمانیستی و انسانمحور خود را در تمامی لایههای آن پنهان نمودهاند.
علم را باید از قرآن کریم استخراج کرد و در دانشگاهها تدریس نمود، که تنها راه نجات جوامع اسلامی، در توسل به قرآن کریم و باور این آخرین و تنها کتاب آسمانی است که کتاب تمامی دانشهاست و تلاش برای اینکه قرآن کریم سِمت رهبری علمی خود را به دست گیرد و آن را برای کاربرد خواست و نه برای صرف احترام و تبرک در آغاز جلسات یا ختم اموات.
تحریف معنوی آیات قرآن کریم: سبب و وسیله ای در خدمت اهداف حکومت
گرچه تمامی کتابهای آسمانی، دستخوش تحریف و تخریب قرار گرفته است – جز قرآن کریم که از چنین انحطاطی مصون ماند – اما سوگمندانه بسیار شده است که این کتاب الهی توسط ایادی خلافت، سبب و وسیلهای در خدمت اهداف حکومت قرار گرفته است تا اهداف نامشروع آن را توجیه نماید. آنان با تحریف معنوی آیات قرآن کریم، آن را به گونهای خودمحورانه و مزوّرانه معنا میکردند. بحثهای کلامی مطرح در دورهٔ حکومت بنیامیه و بنیعباس و نیز اسرائیلیاتِ عالمان یهود و شأن نزولهای جعلی، بهترین شاهد این مدعاست.
تحریف معنوی قرآن کریم توسط عالمان دینی با گرایشهای گوناگون علمی
گروه دیگری که به صورت مباشری به قرآن کریم پرداختند اما متأسفانه به تحریف معنوی آن دست یازیدند، عالمان دینی با گرایشهای گوناگون علمی بودند که بر دانش خود تعصب میورزیدند و با حفظ پیشفرضهای علمی خود، به قرآن کریم مراجعه میکردند. کلامیان، آیات اعتقادی قرآن کریم را بر اساس مشی کلامی و نیز جمود ظاهرگرایانهٔ خود تفسیر میکردند و فلسفیان با تعصب عقلگرایی؛ آن هم عقلی که به تقلید از ارسطو، افلاطون، ابنسینا یا ملاصدرا گرفته بودند، به تفسیر روی میآوردند. توجیهات و تأویلات عارفانی مانند ابنعربی – با آنکه مردی بزرگ و عارفی چیرهدست است و هر عارفی بعد از وی از او تقلید میکند و تابع وی هست – مثالزدنی است؛ بهگونهای که ابنعربی در تفسیرهایی که از برخی آیات ارایه میدهد، ظاهر قرآن کریم را بهکلی نادیده میگیرد. در این عصر نیز تفسیرهایی با گرایش به علوم تجربی و حتی مادهگرایی نگاشته شد و هر کسی بر آن بود تا دانش خود و برداشتهای علمی از پیش داشته را به معنای آیات تزریق نماید، نه آنکه از آیات قرآن کریم دریافت معنا و مراد داشته باشد و قرآن کریم را همانگونه فهم نماید که نازل شده است. برای نمونه: تفسیر کشاف جز آموختههای مؤلف آن در ادبیات – بهویژه نحو – نیست؛ آن هم نه نحو قرآن کریم؛ بلکه نحوی که قواعد آن توسط ادیبان، از اعراب بادیهنشین گرفته شده است؛ در حالیکه قرآن کریم بهترین معیار برای تدوین نحو عربی است. تفسیرها آکنده از تأویل و توجیه است، با اختلافی که در مؤلفان آن در جمودگرایی، تجددگرایی و التقاطیگری دارند و همه بر آن بودهاند تا خط خود را بر قرآن کریم تحمیل نمایند، نه آنکه از قرآن کریم نقشهٔ راه را دریابند.برای نمونه، قرآن کریم میفرماید:
وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یعْلَمُهَا؛ – و هیچ برگی فرو نمیافتد، مگر آن را میداند.
و علم خداوند را نسبت به تمامی امور، هم به صورت کلی و هم به صورت جزیی ثابت میداند؛ اما فیلسوفی که از عهدهٔ توجیه علم جزیی خداوند به پدیدهها بر نمیآید، بر اساس ناتوانی فهم خود، تفسیر این آیه را بهگونهای بیان میدارد که علم خداوند را کلی ترسیم نماید.
برخی از سیاستمداران انقلابی نیز که درگیر عواطف و احساسات گنگ و گاه ملحدانهٔ خود بودند (وَالْعَصْرِ) را به قانون فشار معنا میکردند که انسان را از پس و پیش در محاصره قرار داده است و (الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ) را کسانی میدانستند که در راه هدف انقلابی خود کارهای زیرزمینی و تاکتیکهای پنهانی دارند. آنان غیب را به کتمان، پنهانکاری و چه بسا خیانت معنا مینمودند؛ در حالیکه غیب باید معنای رهایی از طبیعت و آزادی از بند ماده و ظاهر را بدهد. چنین کسی از غیب، هیچگاه ملکوت آسمان عوالم مینا را به یاد نمیآورد و معانی گمراه خود را در آیات نورانی قرآن کریم دنبال میکند و با نگارش تحریفات خود، سعی مینمایند فضای قدسی ذهن و دل جوانان این مملکت را – که در زیر سایهٔ درخت پرتناور اسلام، زیستی معنوی دارند – مسموم نمایند و راه ولایی آنان را به بیراهه کشانند و فضای علمی و معنوی جامعه را که ثمرهٔ خون صدهاهزار شهید است، به تباهی و پریشانی بکشانند.
عالمانی که جیرهخوار دستگاه خلافت بنیامیه و بنیعباس بودند، بیشترین تحریف معنوی را به قرآن کریم وارد نمودند؛ اما عالمان شیعی که حریت، استقلال و تمسک به ائمهٔ معصومین (علیهم السلام) داشتند، از چنین تحریفهای عامدانهای مصون بودند و تنها جمودگرایی برخی از آنان بود که مشکلاتی را به تفسیرهای آنان وارد نموده است.
آیا پزشکی امروز دنیا با علوم قرآن کریم هماهنگ است؟
پاسخ: ما آيه ی شریفه ی «وَلَوْ نَشَاءُ لاَءَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ» را براى پزشكان و روانشناسان مىدانيم. آنان بايد نوع بيمارى را از چهره و نحوهى سخن گفتن بيمار باز شناسند و معاينه نمايند.
پزشكى امروز هنوز به چنان رشدى نرسيده است كه بيمارى را با ديدن چهرهى بيمار و چگونگى سخن گفتن او دريابد و وى را به آزمايشگاه حواله مىدهد. بسيارى از بيمارىهاى ناشناخته هست كه هنوز راهى براى آزمايش و وسيلهى آزمايشگاهى ندارد.
پزشكى در دهها سال آينده چنان رشدى مىيابد و مهارت پزشكان چنان بالا مىرود كه بدون استفاده از ابزار آزمايشگاهى، نوع بيمارى را با نگاه، نحوهى صدا و حتى با بو تشخيص مىدهد. ما در مجلسى كه براى پزشكان برگزار شده بود اين آيه را خوانديم و آن را توضيح داديم و گفتيم دهها سال ديگر، پزشكى، جراحى امروز را منسوخ و مردود مىداند و ديگر به شكم كسى تيغ نمىكشد.
اتاقهاى جراحى امروز پر از چاقو، سوزن، تيغ و درفش است؛ در حالى كه پزشكى آينده استفاده از اين وسايل را ممنوع مىدارد. ما پزشكان امروز را تيغكش خوانديم و پزشكان حاضر در آن جلسه ناراحت شدند و كسى نيز بر آن نبود تا در زمينهى پزشكى از اين علوم قرآنى استفاده كند. در بيمارستانهاى آينده يك آهن و تيغ وجود ندارد. آنان بيمارستانهاى امروزى را قصابخانهى آدميان مىدانند.
صفای باطن؛ شرط استفاده از محضر قرآن کریم و اولیای الهی
قرآن کریم دارای عقل و شعور است، هر کس با او تماس برقرار میکند از نیت و ارادهٔ قلبی او آگاه است و بر این اساس، هر کس با اعتقاد و اخلاص، خود را برای استفاده و هدایت و با تقوای الهی در محضر قرآن کریم قرار بدهد و با یقین به این که قرآن هادی، مربی، معلم و طبیب همهٔ دردهاست، در محضر این کتاب آسمانی حاضر شود، قرآن مجید نیز راه مستقیم هدایت را به او نشان میدهد، امّا اگر کسی از طریق نفاق و با شک و تردید با قرآن کریم معامله کند، قرآن نیز نتیجهٔ عمل او را به خود باز میگرداند.
در استخارهٔ آیات قرآن کریم به این نکته اشاره کردهایم که ریاکاران و حیلهگران با عمل به استخارهٔ آیات، ضرر میبینند و گرفتار میشوند. برای نمونه کسی که میخواهد با استخاره به قرآن کریم، خودروی تصادفی خود را به دیگری تحمیل کند، قرآن کریم گاه وی را به راهی هدایت میکند که شکستی برای وی پیش آید.
کسی که صفای باطن نداشته باشد ممکن است سالها در کنار ولی خدا باشد ولی باطن او را فهم نکند و در دریافتهای ذهنی خود غرق باشد و نتواند از آنها جدا شود و حتی او را در آینهٔ کج وجود خود دارای اعوجاج بپندارد.
نفى تفسير خانگى
بهترين شيوهى تفسير قرآن كريم اين است كه مجمعى بين المللى از دانشمندان متخصص و سرشناس رشتههاى گوناگون علمى بدون ملاحظات سياسى و بدون نگاه به كفر و ايمان آنان و با صرف نگاه علمى دعوت شوند تا هر گروه از آنان، آيات مربوط به رشتهى خود را بررسى و تحقيق نمايند و علوم گوناگون تجربى و فرامادى را از آن به دست آورند.
كسى با نشستن در گوشهى خانهى خود و نوشتن تفسير فردى راه به جايى نمىبرد و تفسيرى كه ارايه مىدهد در شأن قرآن كريم نيست.
گفتمان ادیان
قران كريم معجزهى جاودان پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله است اما در اين زمان در صورتى مىتوان اين ادعا را ثابت نمود كه به ميدان مباحثه آيد و با ديگر كتابهاى آسمانى گفتمان علمى داشته باشد.
نظام اسلامى بايد همانگونه كه قرآن كريم را در رشتههاى علمى مرتبط مانند تفسير تدريس مىنمايد، بايد ديگر كتابهاى مقدس اديان را تدريس نمايد و چنين نباشد كه پشت درهاى بسته از عقايد خود تبليغ و تمجيد كند و كسى را براى مناظره و گفت و گو به درون راه ندهد.
سخن دل خدا: قرآن کریم
_ قرآن كريم سخن دل خداست و كسي كه در محضر قرآن بنشيند، در حقيقت پاي سخن دل خدا نشسته است و اگر انسان بخواهد محرم راز خدا شود، بايد هرچه بيشتر با قرآن كريم انس پيدا نمايد. انس با قرآن كريم غير از مطالعه و تحقيق در قرآن است؛ اگرچه قرائت و تحقيق مقدمه و مبادي اولي انس است.
_ انس با قرآن كريم و عشق و فهم و مجالست و مجانست با قرآن شرطهايي دارد و نخستين شرط آن دوستي و صفا و صداقت است. ممكن است كسي عمري قرآن را قرائت كند؛ اما با قرآن دوست نشود. بايد دانست قرآن كريم زنده و داناست؛ چرا كه فرمود: «وَالْقُرآنِ الْحَكيٖم» و ممكن نيست كه حكيم از ذوي العقول نباشد.
_ انس با قرآن كريم؛ يعني انسان شب و روز به قرآن نظاره كند، آن را زيارت كند، ببوسد، ببويد، قرآن را به روي قلب خود و روي چشم خود بگذارد، با قرآن سخن بگويد، با او درد دل كند، قرآن را همراه خود داشته باشد و لحظهاي از او غافل نباشد كه اگر اين گونه شد، قرآن كريم كار خود را ميكند و اثربخشي مينمايد. اين كار را هر انسان عادي ميتواند انجام دهد و همان بهرهي مناسب خود را از قرآن ببرد.
_ انس با قرآن كريم غير از علم به قرآن است؛ اگرچه بهترين راه انس، قرائت است؛ اما اگر كسي توان تلاوت آن را ندارد، ميتواند از قرآن كريم بهرهي خود را ببرد، مگر نميگوييد: «كمال همنشين در من اثر كرد»، همنشيني با قرآن مجيد نيز اثر خود را ميگذارد.
ادامه دارد…….