همه‌آگاهی پدیده‌ها و ارزش معرفت و دانش نظری

 

همه‌آگاهی پدیده‌ها و ارزش معرفت و دانش نظری

«أَلاَ إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الاْءَرْضِ وَمَا یتَّبِعُ الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَکاءَ. إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ. وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یخْرُصُونَ»(یونس / ۶۶).

 آگاه باش که هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است از آنِ خداست و کسانی که غیر از خدا شریکانی را می‌خوانند از آن‌ها پیروی نمی‌کنند. اینان جز از گمان پیروی نمی‌کنند و جز گمان نمی‌برند.

 این آیه دو مطلب مهم را بیان می‌کند:

 

یکی آن که می‌فرماید: «لِلَّهِ مَنْ» و همه چیز را دارای عقل و آگاهی و نوعی از فهم می‌داند؛ زیرا «مَنْ»در این‌جا خصیصه و ویژگی در ذکر مورد ندارد و می‌شد لفظ «ما» که غیر عاقلان را بیان می‌دارد به کار برده شود.

دیگر آن که تمامی مشکلات بشر در حکمت نظری ریشه دارد ، نه در حکمت عملی. اگر کسی اندیشهٔ درست داشته باشد به‌طور حتم عمل وی به درستی می‌گراید و چنان‌چه اندیشه‌ای درست نباشد، عمل نیز نادرست خواهد بود. فراز: «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یخْرُصُونَ» این مطلب را حکایت می‌نماید. تبعیت همان عمل است که چون فاقد پشتوانهٔ منطقی است و چیزی جز ظن و گمان اساس آن قرار نگرفته است، نتیجه نمی‌دهد. درست است که قرآن کریم می‌فرماید: «وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»(مریم / ۳۶)؛ و در حقیقت خداست که پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید. این است راه راست.

در این آیهٔ شریفه از «عبادت» گفته می‌شود و آن را صراط مستقیم قرار می‌دهد که از مقولهٔ حکمت عملی است ولی اندیشهٔ انسان خود صراطی است که تا انسان آن را مستقیم نپیماید نمی‌تواند در عمل استقامت داشته باشد و هر عملی بدون آن ارزشی ندارد؛ زیرا حکمت عملی فرع بر حکمت نظری است و بدون آن پیکره‌ای بیش نیست.

این حکمت نظری است که به عمل ارزش می‌دهد به گونه‌ای که ضربتی شمشیر با آن برتر از عبادت تمامی جن و انس می‌گردد ولی چنان‌چه نظر و اندیشه مشکلی داشته باشد، نمازهای فراوان و طولانی مدت تنها بر ویل آدمی می‌افزاید: «َوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ»(ماعون / ۴).

حکمت نظری همان باورها و اعتقادات است. امروزه در جامعهٔ ما معلومات افراد نسبت به همه چیز بیش از آگاهی آنان نسبت به خداست و معلومات عمومی افراد جامعه رشد نموده، اما آگاهی آنان از خداوند و باورها و اعتقادات آنان رشدی نداشته و معرفت در زمان غیبت، سیری قهقهرایی داشته است.

معرفت همان باور و اعتقاد است که اگر ارزش صدق داشته باشد، مهم نیست از چه راهی حاصل شده است. ممکن است اعتقاد به خدا در کسی با دیدن انسانی وارسته زنده شود؛ همان‌طور که بسیاری از مسلمانان صدر اسلام با دیدن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مسلمان می‌شدند. البته چنین باوری، محدود و ابتدایی است و برای رسیدن به کمالات نیاز به رشد و توسعه دارد. به هر روی می‌توان به امور اعتقادی به گونهٔ تقلیدی باور داشت؛ همان‌طور که می‌شود محققی توانمند د ر این زمینه، به باور و معرفتی نرسیده باشد.

 

مطالب مرتبط