بایسته های سلوک معنوی

 در ریاضت و عرفان باید در پی روزنه‌ای برای رهایی از چنگال ناسوت و در پی عالَمی جدید برای رؤیت حقایق بود.

عرفان از سخت‌ترین علوم است که زحمت عملی آن به مراتب بیش‌تر از هر دانشی است، بلکه تمرین‌های آن به مراتب سخت‌تر از تمرین‌هایی است که نیروهای زبدهٔ نظامی اطلاعاتی دارند.

 مداومت بر قرائت و مطالعهٔ قرآن کریم

سلوک بدون قرائت قرآن کریم شکل نمی‌گیرد. برای سلوک باید به‌طور ویژه و خاص و با هدف سلوک و نزدیکی به حق، قرائت قرآن کریم داشت و مطالعهٔ آیاتی که در درس‌هاست تأثیری بر سلوک ندارد. قرائت این تنها کتاب آسمانی و مرتبط با حضرت حق نیز باید برای استیطان نفس باشد و نفس با آن توطن پیدا کند و به خود وطن بگیرد. هیچ گونه ذکر و دعایی به اندازهٔ قرائت قرآن کریم در سلوک تأثیر ندارد. البته باید آن را پر خواند. قرائت آن نیز سبک خاصی دارد.

ارج نهادن شب

سلوک با خلوت و تنهایی آن هم در شب گره خورده است. البته خلوت نیز به معنای حقیقی خود در شب است که حاصل می‌شود. شب برای آن نیست که به تمامی خوابیده شود، بلکه تنها باید پاسی از شب را که سر شب است خوابید و در غیر این ساعت، اصل بر بیدار بودن است. قرآن کریم می‌فرماید: «قُمِ اللَّیلَ إِلاَّ قَلِیلاً»(۱). بنابراین بیش‌تر شب را باید بیدار بود و کمی از آن را خوابید.

استفاده از تاریکی برای سلوک بسیار لازم است. این آسمان شب است که خیرات معنوی را نصیب سالک می‌کند و شب است که قدر دارد و شب است که معراج در آن رخ داده است و در شب است که قرآن کریم نازل شده است. روز برای سلوک خاصیتی ندارد. روز برای غوغاییان و کارگران است و شب برای اهل معرفت و سلوک. سالک باید کمی از روز را بخوابد تا بتواند فصلی از شب را بیدار باشد. لحظه لحظهٔ شب با یک روز برابری ندارد. کسی که عادت دارد شب را بخوابد و تاریکی را نبیند فردی بازاری است و بیش از بازار نباید از او انتظاری داشت.

پرداختن به امور سماوی و دوری از حرکت ارضی

سالک بعد از از آن که در سلک اهل حقیقت وارد گشت دارای قدرت مشاهده، رؤیت و توان بر شدن به مغیبات عالم به صورت ارادی می‌گردد. سالکی که چنین دولتی می‌یابد همواره باید مراقب باشد خود را در فضای ناسوت گرفتار نسازد و حرکتی ارضی و زمینی نداشته باشد تا مبادا گناهان بندگان خدا به چشم او بیاید. تجسس در ناسوت و مشاهدهٔ گناهان و پنهانی‌ها با جنایت برابر است و سالک را به سوء عاقبت می‌کشد. چه بسا سالکی که گناه‌کاری را رصد می‌کند و بدبخت می‌شود و آن گناه‌کار با همهٔ گناهان و جنایاتی که دارد در پی توبه‌ای حقیقی سعادت‌مند گردد. سالک برای آن که مشاهده‌ای ناسوتی نداشته باشد باید همواره خود را به امور معنوی و به ملکوت آسمان‌ها و به توحید و ولایت مشغول دارد.

باب تخلیه و درگیری با شیاطین

سالک برای درمان هر بیماری نفْسی باید بارها بمیرد و زنده شود بدون این که در این کلام مبالغه‌ای باشد. سلوک باب ریاضت و بلادیدگی است نه مباحثه.

در این وادی، سالک افزون بر استعداد ذاتی و مربی، باید خود را پیدا کند و ببیند آیا حاضر است هستی خویش را در این راه بگذارد یا نه وگرنه نباید به تضییع وقت و امکانات خود بپردازد؛ چرا که برای نمونه، وی در باب تخلیه با شیاطین درگیر می‌شود و شیاطین بزرگ و کوچک بر او هجوم می‌آورند و یخهٔ او را می‌گیرند و بلایایی را به چشم وی می‌کشند تا زهره‌اش را آب کنند. سالک باید توان تحمل چنین مشکلات پیچیده و سختی را داشته باشد تا به مقام برگزیدگی رسد.

____________________

  1. مزمل / ۲٫
مطالب مرتبط