فشارهای ناسوت و پادزهر عشق برای درمان دنیامداری

 برای عمل‌های جراحی بی‌هوشی عمومی یا موضعی لازم است وگرنه کسی تحمل درد عمل جراحی و جدا شدن عضوی از خود را ندارد؛ حتی اگر عمل، برای بیرون آوردن میخک پا باشد.

عمل جراحی ظرافت‌های خاص خود را دارد و تخصصی است که پزشکان کم‌تری بر آن دست می‌یابند. عمل جراحی مثالی است برای کار عالم ربانی که می‌خواهد مزهٔ ناسوت و دنیا را از دل بیماری که به آن وابسته است بیرون آورد.

آیا تاکنون اندیشیده‌اید راه‌کار عالمان ربانی برای این‌که دنیا را از دل طلبه‌های جوان بزدایند چیست بدون آن‌که آنان دردی را احساس کنند؟ چگونه می‌شود کسی را به مسلخ برد و سر از بدن وی جدا نمود؟ چگونه می‌توان تمامی دنیا با همهٔ زر و زیور و جلوه‌هایی که دارد را از قلب فردی جدا کرد بدون آن‌که وی سخنی برای گفتن داشته باشد؟ واضح است صدای نالهٔ چنین فردی دنیا را به لرزه می‌آورد؛ ولی او آرام و بی‌صداست و در بی‌صدایی خود است که اشک بر گونه‌های او غلطان می‌باشد. استادی که می‌خواهد بر بیماری دنیامداری عمل جراحی انجام دهد، از ماده‌ای به نام «عشق» برای بیهوشی استفاده می‌کند و چنان به فرد مورد نظر خود محبت می‌کند تا او تلاش کند دنیا را فراموش کند و از آن جدا شود. استاد پس از آن است که چاقوی جراحی و پنس را دست خود فرد می‌دهد و می‌گوید: من نگران شما هستم؛ ولی در این کوره و مسیر سخت خیر فراوانی است. هر کدام از شما باید این آتش را بگذرد و این گذشتن از آتش، امری اجباری است. من فقط شما را دارم، نگران شما هستم؛ ولی سختی‌هایی که در این کوره وجود دارد، راه طلبگی و سعادت را به شما نشان می‌دهد. من برای شما دعای عافیت نمی‌کنم؛ بلکه هر لحظه منتظرم تا شما را در آن سوی آتش ببینم و برای شکفتن شما لحظه‌شماری می‌کنم. این عشق است که بسیار قوی‌تر از داروی مست کننده و بی‌هوش کننده کاربرد دارد و ناراحتی برای این عمل را دور می‌سازد و با این کیمیاست که می‌توان ناسوت را از دل جدا کرد. عمل جراحی دل، مانند عمل جراحی کلیه یا قلب نیست که با چند ساعت کار و سه روز مراقبت‌های ویژه بهبودی حاصل گردد؛ بلکه عمل جراحی دل، سال‌ها طول می‌کشد. برخی به دو سال، چهار سال، و هفت سال و برخی را هرچه عمل کنیم درمان نمی‌شوند؛ زیرا سن که گذشت، حرکت هم کند می‌شود و دیگر فرد طاقت عمل را ندارد. عشق فراوانی می‌خواهد تا باغبان گلی را به ثمر رساند، اما خزانی که خود اوست همهٔ گل‌ها را خشک می‌کند! آیا در این ماجرای حزن‌انگیز خریدار خداست یا دیگری؟

چگونه امام موسی بن جعفر علیه‌السلام از خود بریده می‌شود و چنین دعا می‌کند که ای خدای شکافندهٔ دانه و…؛ هم‌چنین حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام با آن عظمتی که دارد می‌نالد و در وصیت خود می‌فرماید: خداوند مرا از شما بگیرد و بدتر از من را بر شما مسلط کند و شما را از من بگیرد و بهتر از شما را نصیب من گرداند. چه‌طور خدای تعالی در ناسوت این بزرگان را به فشار می‌آورد و طاقت ایشان را می‌کاهد تا جایی که به مرگ زود هنگام خود راضی می‌شوند و مرگ خود را می‌طلبند.

خدای تعالی همه را قربانی می‌کند و تمام ناسوت را از دل آنان و حتی از جوارح و اعضای ایشان جدا می‌کند و خالص آن را برای خود برمی‌گزیند. جدا کردن و عمل جراحی ناسوت مشکل است؛ ولی خدای تعالی در کار خود مهارت دارد. در این مسیر، کسانی هستند که به تیغ جراحی خداوند راضی می‌شوند و برخی خود، تیغ جراحی حق تعالی می‌گردند. گروه اخیر بسیار شیدا هستند؛ وگرنه جدایی از ناسوت، ناسوتی که ذره ذرهٔ بدن و تمامی نفس‌های ما از آن است، آسان نیست. خدای تعالی، چنان ناسوت را از پوست، گوشت و فرزندان حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام که صاحب ذوالفقار حیدری است، جدا می‌کند که ریسمان به گردن او می‌اندازند و همسر ایشان را محاصره می‌نمایند و تیغ به گردن نیمه جان ایشان که نقش زمین شده بود، می‌گذارند. ناسوت به هر چیز و هر کس فشار می‌آورد؛ به کوه و یا به حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام .

مطالب مرتبط