خدایی که می پرستم – دلنوشته های خداشناخت
دلنوشتهٔ ۱۰
راه حق، هر صفت و اسم خیری را که در عالم است به خود میگیرد. بهترین اسمها برای حضرت حق است و بهترین صفات برای اوست. تفاوتی نیز ندارد که این اسمها و صفات را شارع آورده باشد یا عارف، فیلسوف یا فقیه. حال، این خدا را شاید بتوان آرام و آهسته و بیصدا و دور از همه صدا زد و به او گفت: «یا سلام، سلام علیک»، و از او آرامش گرفت و این بالاترین کلمهٔ محبت برای اظهار دوستی با این دوست صمیمی است.
دلنوشتهٔ ۱۲
همچنان که کفار به مؤمنان میگویند آنان ساده و زودباور هستند و همانگونه که کفار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را «اُذُن»، و «سادهانگار» میدانستند، خداوند هم به زبان آنها زودباور و ساده است. «اذُنیت» او به مراتب از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بالاتر است؛ بهطوری که حتی اگر کافری کارهایش را انکار کند و بگوید من کفری نداشتهام و من خوبم، حق هم میگوید تو خوبی و تو این کار را نکردی، تو را دوست دارم. اگر بعد از گناهان بیشمار گفتی خدایا ببخش خدا هم زود میبخشد و فراموش میکند و به روی خود نمیآورد، هرچند در درونش غوغایی است که به فکر شما نمیرسد. خدا چه ساده و بیآلایش میبخشد و بنده چه مشکل این مسایل را درک میکند.
دلنوشتهٔ ۱۳
اگر کسی بخواهد حق را بیابد، و او را تماشا نماید، باید چشمش همه چیز را ببیند؛ از آسمان تا زمین و هر چیزی را با درشتی و ریزی که دارد بنگرد. در عالم حیوانات انواع حیوانات را رصد نماید و آن را به صورت ملموس و واضح داشته باشد که اگر حیوانی او را نیش زد، صدای نالهٔ او در آید. حیوانی که در ذهن او به صورت کامل آمده و در آن نفوذ کرده، نه نفوذ ارادی و جسمی؛ بلکه عشق میکند به آن حیوان. این نخستین مرحله در شناخت است که اگر چنین نمایی همان کار خدا را میکنی. خدا را در آسمان و زمین مییابی و خواهی دید نشانههای حق از آسمان تا اعماق زمین چیده شده و به نیکی در مییابی رسیدن به او باید از چنین مسیرهایی باشد.
دلنوشتهٔ ۱۷
سیرهٔ امامان معصوم علیهمالسلام چنین بوده است که همواره ضعیفان را تقویت میکردند و آنان را مثل کوهی مقاوم میساختند؛ بهگونهای که بزرگترین قوت و قدرت را به خود میگرفتند و در جهان تأثیرهای فراوان داشتند، همانگونه که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از ضعیفان شروع نمودند.
حق نیز چنین روشی دارد و از کاهی است که کوهی میسازد، میآفریند و آن را به جایی میرساند که ادعای خدایی میکند، آنگاه است که فرد، خود را از ریشه میبرد و خود سبب نابودی خویش میگردد؛ هرچند حق از این خرابی که آن شخص بر سر خود آورده است بسیار ناراحت میشود، از این رو چون اختیار به او داده است این خرابی را چشمپوشی میکند و هر لحظه این عبد برگردد، خدا او را میآمرزد. البته فرصت آمرزش او تا پیش از مرگ است که هنوز امکان اصلاح اوست وگرنه پس از نابودی کامل و گذشت فرصت، محال است آمرزیده شود ؛ مگر در شرايطي خاص كه بايد تناسبهاي آن از قبل ايجاد شده باشد.
دلنوشتهٔ ۲۳
گرگ که گرگ است بچههای خود را نمیآزارد؛ چه رسد به خدای عالمیان که سراسر لطف و مهربانی است. کسی نباید خود را از خدای خود دور ببیند و یا احساس تنهایی کند و یا از خود مأیوس گردد که هیچ یک از اینها مناسب عاقل نیست.
دلنوشتهٔ ۲۴
هیچ مرغی جوجههای خود را دور نریخته است که خدای تعالی بندگان خود را دور بریزد.
دلنوشتهٔ ۳۴
آن کس که بهآسانی انسان را میبخشاید و از گناهان او میگذرد و آن را پنهان میکند و هرگز آشکار نمیسازد، تنها خدای مهربان و حکیم است. جز حق هیچ کس از خطاهای آدمی بهراحتی نمیگذرد؛ اگرچه اولیای خدا باشند. خداست که در هر صورت و با هر شرایطی با بندگان خود بهراحتی کنار میآید، اگر آدمی در خور این بخشش باشد.
دلنوشتهٔ ۳۵
هنگامی که دو نفر با هم دشمنی میکنند، حق تعالی مانند پدر مهربانی که دو فرزند کوچک خود را به کشتی وا داشته است، همیشه طرف و جانب کسی را میگیرد که رحم به دل دارد؛ هرچند در موضع قدرت باشد و در نهایت هیچگاه جانب بیرحم را نمیگیرد. این امر گاه با فرض حق و باطل نیز توأم میشود و خداوند جانب حق بیرحم را فدای باطل آرام میسازد.
——————————————