درس اخلاق یا درس سرگرمی؟!
درسی که سوز وساز نیاورد و راز و نیاز نخواهد و جنگ و ستیز ندارد، هرگز نباید نام درس اخلاق بر آن نهاد؛ چرا که (چنین درسی) سرگرمی است.
استادی که شاگرد را دگرگون نمی سازد
استادی که شاگرد را دگرگون نمی سازد استاد نیست…
آن کس که از استاد تاثیر نپذیرفته است یا اورا نمی ستاید یا رد نمی کند دیوار است نه شاگرد.
شاگردی که استاد نمی شود یا استاد را تحمل نمی کند مرداری است که می جنبد.
استادمحوری یا کتاب محوری؟
یکی از رمز های موفقیت حوزه ها تاکید بر استادمحوری است نه کتاب محوری. متأسفانه استادمحوری کم رنگ شده است.
شکوفایی چهره یلی الربی انسان
انسان دو چهره حقیقی دارد چهره (یلی الحقی) که قوس صعود است وچهره (یلی العبدی) که قوس نزول است وهمان گونه که سیر انسان در چهره یلی الربی نهایت ندارد در چهره یلی العبدی نیز بی نهایت است بین این دو چهره رابطه مستقیم بر قرار است هر اندازه انسان در مسیر عبودیت محض سیر کند چهره یلی الربی او شکوفا تر می شود بنابر این هر اندازه تعین، تعلق، خودیت و منیت عبد در ظرف عبودیت از دست برود، در چهره پروردگاری به دست می آید و در این جهت بیشتر رشد می کند.
اولیای معصوم همواره برای به اوج رساندن چهره( یلی الربی) نزدیک شدن بیشتر به حق چهره ( یلی العبدی) خود را به نهایت سوق می دادند. و این سرّ گریه ها و تضرع اولیای معصومین علیهم السلام وجملات عجیبی است که بیان کرده اند وخود را( اقل الاقلین) خوانده اند.
اندیشه باز، وسیع و گسترده عالمان دین برای محدود کردن کفر
عالمان دین باید اندیشه ای باز، وسیع و گسترده داشته باشند تا بتوانند از عوامل و عوالم مختلف مادی و معنوی برای محدود کردن کفر بهره برند. بهره عالم دینی از امکانات با استفاده ابزاری کافر از امکانات تفاوت بسیار دارد زیرا دین در پی صلاح و رستگاری جامعه و کفر در پی گمراهی ،فساد و بیچارگی جامعه است.
سیر ضعیفان در عالم خود مانع از سیر در عوالم گوناگون
ضعیفان چون عوالم گوناگون را نمی بینند و تنها درعالم خود سیر می کنند ، نمی توانند از عالم خود خارج شوند و افکار خود را به روز تغییر دهند و از موضوعات جدید برای سیر و حرکت استفاده کنند.
پافشاری بر افکار کهنه و ناتوانی در تغییر جامعه
افرادی که در عالَم خود ایستایی دارند و نمی توانند با دنیای جدید و امکانات نوی آن ارتباط برقرار کنند، روی سخنان و افکار کهنه خود پافشاری میکنند.
این عده بسیاری از امکانات خود را از دست می دهند و رفته رفته از جامعه رانده می شوند.
آنها در واقع بادست خود خویش را از صحنه بیرون می برند ، چون نه می توانند جامعه را تغییر دهند ونه می توانند با آن همراه شوند.
چگونه حوزه همانند شارژر برای نظام است؟
حوزه همانند شارژر برای نظام است و اگر این کارایی را نداشته باشد و ناتوان شود کشور دچار چالشهای زیادی می شود. برای این کارایی، دانش و تخصص و روز آمدی لازم است به علاوه قوه مفکره ای که از این نیرو های دانشمند در جهت برنامه ریزی و طراحی بلندمدت استفاده کند.
کسی که می خواهد مانعان ریاست خود را از میان بردارد
اگر کارگزاری نتواند عده ای را که تحت پوشش دارد جمع کند واز آنان استفاده نماید و تنها به دنبال نقطه ضعف افراد باشد تا مانعان ریاست خود را از میان بردارد وی فردی ضعیف است ودر جایی که شایسته اوست قرار نگرفته است. کسی که گذشت ندارد و نمی تواند از تمام امکانات عوالم استفاده کند و همه افراد را به کار گیرد، مسئولیتی پذیرفته که شایسته او نیست.
همیشه در یک گروه
خوبان خوب همیشه در یک گروه هستند و بیش از یک گروه ندارند ولی گروههای منحرف پیوسته فراوان و مختلف بوده اند.
چه سخنهای زیبایی می گویند و چه خوب شعار می دهند
سخن خوب فراوان است ولی اهل عمل به آن بسی اندک است همه خوب می گویند و بد عمل می کنند.
کتابها، نوشته ها، گفته ها، قوانین و مکتوبات عادی، هر یک چه از بزرگان باشد، یا مردم عادی و چه از خوب های عادی باشند یا بدهای عادی، همه چه زیبا سخن می گویند و چه سخن های زیبایی می گویند، چه خوب شعار می دهند و قانون وضع می کنند ولی هنگام عمل وبرخورد وزمان معامله و هنگام تصمیمگیری درباره دیگران هیچ خبری ازخوبی نیست.
گویی همه خونها برای به کرسی نشاندن ادعا ریخته شده
از همه خوبی ها حمایت می شود ولی به اندکی از آن عمل نمی شود گاه می شود بر یک ادعا و سخنی، کتابها نوشته می شود و سخن ها گفته می شود، دلایلی اقامه می شود ،خونهای فراوانی ریخته می شود ،در حالی که در باره عمل به همان سخن ، ادعا یا قانون، حساسیتی در کار نیست و گویی همه خونها برای به کرسی نشاندن ادعا ریخته شده است و نه چیز دیگر.
بر اساس ادعای قولی ،خوبها بیشتر هستند تا بدها واگر ادعای فرد خوبی را (به مقیاس سخن )بکشند، خروارها می شود در حالی که ممکن است فرد بدی چندان ادعایی در گفتار نداشته باشد.
فقط سخن است و سخن
کردار ناشایست و بدی ها واقعیتی است که در خارج رخ می دهد و آثار شوم خود را در پی دارد در حالی که بسیاری از سخنان اثر خارجی ندارد ؛ چرا که لباس عمل نپوشیده و واقعیتی جز همان گفتار ندارد و فقط سخن است و سخن.
روش اولیای معصوم(علیهم السلام) در سیاست و مواجهه با حرکت های انقلابی:
۱-حضرات معصومین علیهم السلام خود داعیه امامت داشتند ولی هرگز بر آن نبودند که حکومت را با جنگ و ستیز به دست آورند بلکه همواره در کنار مردم بودند تا حجت بر آنها تمام باشد.
۲-حضرات معصومین علیهم السلام در هیچ قیامی شرکت نکردند و اذن قیام به کسی ندادند چرا که هیچ قیامی شرایط لازم ضروری را نداشته است.
۳-از برخی قیامها رضایت ضمنی داشتند.
۴-اگر کسی خود را در قیام و انقلاب توانمند و صاحب شرایط بداند می تواند قیام کند ولی نباید آن را به حضرات معصومین علیهم السلام منتسب بداند تا مبادا اشتباهات او به حساب آن حضرات گذارده شود.
تعیین نحوه صحیح زندگی سیاسی و اجتماعی چگونه میسر است؟
شیعه اساس اعتقادات خود را بر پایه اندیشه های معصومین علیهم السلام استوار نموده و تخطّی از آن را از هر کسی که باشد، انحراف می داند.
تعیین نحوه صحیح زندگی سیاسی و اجتماعی به عنوان تکلیف همگانی شیعه، جز با شناخت مشی سیاسی و اجتماعی آن ذوات مقدس علیهم السلام میسّر نمی شود.
اگر خلوصی که در ارتکاب جرایم وجود دارد در خوبیها وجود داشت… .
بسیاری از کردار های خوب ژرفایی ندارند و عیار چندانی برای آن نیست در حالی که بدی ها پر عیارند. اگر خلوصی که در ارتکاب جرایم وجود دارد در خوبی ها وجود داشت روزگار صورت دیگری داشت.
اگر مردمان لاابالی کارهای زشتی انجام می دهند در مقابل از بسیاری نا زیباییِ خوبها عاری هستند. البته موضوع این سخن ما تبهکارها و در مقابل، افراد بسیار شایسته نیست.
بدهای تبهکار هر چند اندک هستند، از هر صفت خوبی بی بهره اند و خوبان بسیار شایسته نیز هر چند معدودند ، ولی تمام صفات کمال دل شکستگان را در خود دارند. این افراد با آن که در واقع خوبند، با بدها سر ستیز ندارند و آنها را نیز در حد توان خود ملا حظه می کنند.
سیاست کاریِ بدهای بسیار بد: خوش گفتاری
خوبهای خوب و بدهای بد اهل ریا وپر گویی نیستند وبه کار خود مشغول می باشند مگر بد های بسیار بد که سیاست کاریِ آنها خوش گفتاری است. اینها در هر حد از بدی هم که باشند، از سخن خوب دست بر نمی دارند.
روش و منش سخن نگفتن
همیشه به ما فن سخنوری را می آموزند که چگونه سخن بگوییم و لفظ و معنا را به گونه ای شیوا و رسا ادا کنیم ولی نمی آموزند چگونه باید روش و منش سخن نگفتن را به دست آورد.
کنترل دهان وکلام اگر چه در شریعت به خوبی آموزش داده شده است ، ولی چگونه است که مردم تاثیر نپذیرفته اند.
بخشی از این رها بودن کلام در افراد ، ذاتی است و پاره ای هم نشأت گرفته از تربیت عمومی، فامیلی و خانوادگی است.
رفتار دوگانه با بدیهای خود و بدیهای دیگران
هر کسی بابدی های خود به خوبی خو می کند و می سازد ولی کمتر می شود خود را با بدی های دیگران تطبیق دهد یا آن را به دقت و به درستی تحلیل کند و یا به دفاع از آن بپردازد.
مانعی عمده بر سر راه خوبان
آنان که بی بنیاد و سست نهاد هستند، همیشه مانعی عمده بر سر راه خوبان می شوند و با سستی و ضعف خود، شمشیر اهل باطل را تیز نگه داشته اند.
طلبه ای که چشم و گوش بسته و بی خبر از جهان پرورش یابد
طلبه ای که چشم و گوش بسته و بی خبر از جهان پرورش یابد و با خوب و بد آن آشنا نشود، در خارج از حوزه کارایی نخواهد داشت.
قانون اساسی، شرح وظائف و روز آمد کردن حوزه ها
لازم است برای حوزه ها قانون اساسی و شرح وظائف نوشته شود. قانونی که برای همه حوزه های علمی شیعی کارآمد باشد. و برای ورودی و خروجی و سیستم آموزشی و روز آمد کردن حوزه ها قوانین متناسب و راهکارهای عملی داشته باشد.
ضامن تداوم و سلامت انقلاب عظیم ایران اسلامی
رهبری صحیح و پویای روحانیت، ضامن تداوم و سلامت انقلاب عظیم ایران اسلامی است که برای تداوم خود نیازمند شناخت صحیح متولیان امور دینی از نظام بایسته حوزه و آسیبها و کاستیهای آن است.
شناسایی کیفی، موقعیت علمی و اخلاقی تمامی افراد حوزهها
یکی از پیش نیازها برای کار آمدی حوزه در هدایت دینی جامعه این است که:
تمامی افراد حوزهها مورد شناسایی کیفی، موقعیت علمی و اخلاقی قرار گیرند و چهرههای شاخص هر یک بر اساس سند علمی خاص خود مورد شناسه قرار گیرد و در کادر مدیریت علمی نقش اساسی پیدا کنند. باید اضافه بر جهات تبلیغی، روحانیت، این امر موقعیت فنی به خود گیرد و حوزههای علمی ـ تحقیقی و دیگر بخشهای آن هر یک به طور کلی یا در جهت خاص خود سیستم سالم و قانونمند پیدا کند و نباید سن و سال و چربزبانی یا جنجال و تبلیغ و یا پول ، عامل اجرای این گونه امور گردد. چهرههای علمی حوزهها باید از پیاده نظام حوزه و کمیتهای معمولی جدا و یا دستکم مشخص شود و نظام علمی حوزه، آلوده به زمینههای مادی نباشد؛ اگرچه باید به نیازمندیها رسیدگی شود. امروزه، تمام این امور به هم آمیخته است تا جایی که ممکن است در بخشی، نیازمندیها دردآور و در بخش دیگر تکاثر و تفویت !در اوج ستمگری و اجحاف باشد.
پیش نیاز های تحول و ارتقای علمی حوزه :
برای تحصیل و ارتقای علمی افراد انگیزه ایجاد شود ، علم بهطور کاربردی دنبال گردد ، با رقابت و مسابقه ارتقا یابد ،همچون تمام مراکز علمی مبادله علمی و زمینههای فنی داشته باشد ،تحقیقات خود را به دنیا عرضه نماید و با مبادله و تعامل زمینههای تحقیقی را هرچه بیشتر تخصّصی نماید.
با کمال تأسف، امروزه موقعیت علم و عالم در جامعه ما روشن نیست و انگیزه کافی برای تحصیل وجود ندارد.
برای تحصیل علوم معنوی همچون دیگر رشتههای عادی و دنیوی باید انگیزه پیدا شود، اهداف عالمان محقق گردد و بهگونهای شود که علم، گذشته از زمینههای معنوی، چهرههای دنیوی نیز داشته باشد؛ خواه مادّی و مالی باشد یا غیر مادی.
عالمان را غمی از این همه اندوه به دل نیست
تشتت آرا و سوء سابقه اجتماعی روحانیت، اعتمادی به آنان باقی نمیگذارد و همین امر، علت پراگندگی جامعه اسلامی بوده است و متأسفانه، اختلاف، هوا، هوس و دوستی دنیا که بر خلاف ادعای وراثت آنان از انبیاست، در آن دیده میشود.
دلیل تجربی برای این عقیده واقعیت عینی روحانیت و حسادت موجود بین آنان است. غیبت، تهمت، ریا، دورویی از ویژگیهای بارز در این زمینه است.
روحانیتی که دست کم و به قول گروهی باید وارثان انبیا و رهبری مسلمین باشند و مردم را به اسلام دعوت کنند، در عمل باعث انحطاط خلق و شکست اسلام میگردند؛ بهطوری که قدرتمندان چپاولگر، دنیا و مسلمین را احاطه کرده و روح و حیاتی برای اسلام و مؤمنان باقی نگذاشتهاند. دانشمندان اسلام ناکام و منزوی هستند و خیری از علم و آگاهی آنان نصیب مردم نمیگردد. دیگران مشغول صفآرایی و جهان داری هستند و عالمان را غمی از این همه اندوه به دل نیست. اسلامی که دین حکومت و جامعه است، به فراموشی سپرده شده یا دست کم به خانهها خزیده است و مریدان شیطان، امت اسلامی را دزدیدهاند و علما و روحانیت از خود هیچ عکسالعملی نشان نمیدهند . پس میتوان تنها عامل انحطاط مسلمین یا دستکم عامل مهم آن را «عدم انسجام» روحانیت دانست؛ که با این وضعیت، فرض مقام راهبری جامعه برای آنان خوابی خوش و خیالی باطل بیش نیست.
سیستم مالی حوزهها
سیستم مالی حوزهها باید موقعیت درستی به خود گیرد و از هرج و مرج فعلی بیرون آید و فقر از میان حوزویان ریشه کن شود. اگرچه نباید عافیتطلبی جایگزین آن شود. نباید ثروت و امکانات دینی، بدون حساب در اختیار افراد یا بیوت قرار گیرد و بیمحاسبه باشد ، چنین محاسبهای منافات با اطمینان به عالِم ندارد؛ اگرچه در بدنه اجرایی این مراکز اطمینان چندانی وجود ندارد. أخذ وجوهات باید ملاک سالمی پیدا کند و گیرنده آن مُعطی باشد و در سطحی که از سراسر کشور و دنیا أخذ میشود مُعطی نیز داشته باشد نه آن که وجوهات از همه دنیا به بیتی سرازیر شود و در گوشهای و توسط عدهای، بیمورد هزینه شود و بسیاری از آن در اختیار افراد غیر مناسب و گدایان و یا زورگوها قرار گیرد.
کمبودهای فکری، اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی و اختلافات و تعدد افکار در حوزهها
در این که روحانیت حق است و وارثان انبیا و مربّی مکتب اسلام و قرآن و تجسم عملی خواستههای حضرات معصومین علیهمالسلام میباشد جای هیچ ایرادی نیست و روحانیت شیعه، خیر موجود از دین و دیانت است. در این موضوع که روحانیت بعد از حضرات معصومین علیهمالسلام در طول حیات خود، تنها رهبر و راهنمای شیعه بوده است، جای هیچ شبهه و ایرادی نیست. عالمان تنها عامل بیان دین و دیانت بودهاند و شبهه در این موضوع نیست. اما این مهم نباید ما را از نابسامانیهای روحانیت و حوزهها و کمبودهای فکری، اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی و اختلافات و تعدد افکاری که در آنان موجود است و روحانیت را به انحطاط میکشاند غافل کند.
تنها یک دسته کلیات خشک
در حوزه لازم است موقعیتهای علمی از تبلیغی جدا شود و افراد آن نیز معلوم گردد و بخشهای مجزّا و مشخصی به خود گیرد و محدوده کاری و نوع تحصیل و زمان آن مشخص شود.
دانشمندان واقعی حوزه باید با دانشمندان دنیا از طریق رسانهها و اینترنت یا حضوری آشنا شوند و باید آنان را درگیر تبادل و تعامل کرد و همانند تمامی رشتههای موجود علمی و ورزشی برخوردهای علمی و مسابقههای تخصصی برقرار نمود؛ چه با مسلمین اهل سنت و چه کفار. این خود بهترین انگیزه برای رشد علمی و عقیدتی حوزه میباشد .
روحانیت باید در زمینه الگوسازی نسبت به تمامی بخشهای مناسب خود پیشتاز باشد؛ امروزه مشکل عمده نظام اسلامی عدم کارآیی لازم در این زمینه است. روحانیت نتوانسته برای اوامر و نواهی و آموزههای خود الگوسازی کند و تنها یک دسته کلیات خشک را مطرح میکند که گذشته از آن که مورد شناسایی قرار نمیگیرد، زمینه کاربردی و اجرایی نیز ندارد.
سخنی بس باطل و نادرست
این مطلب که گفته میشود براستی چه نیازی به روحانیت است، سخنی بس باطل و نادرست است؛
مگر میشود بدون عالم و روحانی جامعه اسلامی را بقا و ثبات داد و مگر میشود مدرسه و درسی را بدون استاد اداره کرد؟ هرچند برخی از روحانیان گاه در پوشش همین مظهر زیبا و الهی، کژرویهای بزرگی را مرتکب گشتهاند و علت سستی، سوء اعتقاد و انحراف مردم و مؤمنان را ایجاد کردهاند، نباید حکم فرد را بر حکم نوع حمل نمود. این که روحانیت برای خود تبلیغ میکند و به فکر کسب احتیاجات مادی و دنیوی خود میباشد پنداری است مخدوش که کلیت ندارد و تنها میتواند به طور موجبه جزئیه مورد قبول باشد.
درست است که شاید عدهای اندک، از وقار و قداست این لباس سوء استفاده بسیار کنند، امّا این مطلب به کل روحانیت ارتباطی ندارد؛ آن هم به عالمانی که گوی سبقت از فقیران ربوده و خود مظهر زهد و فقر و قناعت بودهاند. گذشته از آن، منصفانه باید گفت: آنچه بعد از هزار و چهارصد سال از اسلام و دین مانده،
ثمره زحمات روحانیت است و بس.
تحقیقاتی که دارای ارزش مالی است
باید حوزهها در جهت کاربردی کردن علم پیش روند و کتاب و علم، موقعیت کاربردی داشته باشد و ثمرات تحصیل و زمان و مقدار آن به طور طبیعی مشخّص گردد. حوزهها نباید تنها به حقوق شرعی و سهم امام و سادات دلخوش باشند که این خود، فرهنگی مصرفی است. حوزهها تحقیقات علمی خود را در تمام زمینهها به داخل و خارج ارایه دهند و در صورت امکان، خرید و فروش علم بر شیوه صحیح تبادل و تعامل رواج پیدا کند . تبادل معلومات و امکانات علمی، بخش خاصی داشته باشد و در این زمینه کارایی لازم تدارک شود و به طور عملی به دنیا اعلام شود که ما مشکلات علمی در رشتههای خود را میپذیریم و توان لازم در جهت تحقیق و تدارک آن فراهم شود. عالمان دینی میتوانند تحقیقاتی داشته باشند که دارای ارزش مالی باشد و در دنیا مورد معامله و یا تبادل قرار گیرد و بسیاری از حقایق الهی و بیانات مرموز سنت را که جهات ارزشی دارد استخراج نمایند و در عرصه جهانی به رقابت با دیگران برآیند.
مهندسی و معمار برای تدوین سیستمی عادلانه
حوزه های علمی و دینی باید با مطالعه و تحقیق، نظام صحیح اسلامی را مهندسی کرده و طرح و سیستمی عمومی به دست آورند که در آن همه افراد جامعه با هر دین و مسلک و با هر مرام و روش بتوانند زندگی سالمی داشته و آزادانه در آن زیست کنند بدون آن که به چارچوب نظام دینی آسیب وارد شود یا حرمت ها و حیثیت ها شکسته شود. هر کسی از هر مسلکی که باشد تا اقدام براندازانه نداشته باشد باید جامعه را خانه امن و کاشانه خویش بداند و هیچ نوع تعرض یا صدمه ای در آن نباشد.
انسان خلیفه الهی ات و باید تنزّل ومرتبه ای از خداوند داشته باشد تا در حکومت جامع خود همه بتوانند آزادانه و با حرمت با یکدیگر زندگی کنند.
مشکل حکومت های دینی از شروع عصر غیبت تا کنون این بوده است که مهندسی و معمار برای تدوین سیستمی عادلانه که جامعه را اداره کند با خود نداشته اند و مهندسانی که بوده اند نیز یا زمینه حکومت نیافته اند یا اگر حکومتی چند ساله داشته اند، با انواع دشمنی ها و مشکلات بر آمده از ناحیه افراد خودی و بیگانه دست و پنجه نرم می کرده و فرصت فرهنگی نمودن انقلاب خود را نمی یافته، از این رو متهم یا آلوده به استبداد می گردیده اند.
باید نخست خود را پای منبر خود نشاند
یکی از موارد سخت گیری که گاه به اشتباه برای مبلّغان پیش می آید آن است که آنان میان حکم کراهت و حرمت خلط می نمایند و حتی انجام مکروهات را از مردم زشت می دانند. به طور مثال قصابی شغل مکروهی است اما حرام نمی باشد یا کفن فروشی نیز مکروه است.در حالی که فروش سخن نیز همین گونه است. کسی که منبر می رود و برای مردم سخن می گویدَ، سخن گفتن وی ممکن است قساوت قلب آورد. کسی که بسیار از خدا می گوید و تنها اندکی از آن را عمل می کند، سخن او کراهت دارد. به قول مرحوم الهی قمشه ای باید نخست برای خود سخن گفت، اگر دیگران آن را شنیدند، شنیدند اما اگر کسی برای دیگران منبر رود، قلب وی به قساوت آلوده می شود؛ مگر این که نخست خود را پای منبر خود بنشاند.
علم تاریخ دست تحریف به آن راه یافته
تاریخ یا توسط دوستان چاپلوس و منفعت گرا نوشته شده یا به قلم دشمنان معاند و بدخواه؛ از این رو از حب و بغض خالی نمی باشد و بدون تحلیل، ارزشی ندارد و دست خوش تحریف فراوان شده است. تاریخ با توجه به تعبیر «مَا کُنتَ تَعلَمُها» یک علم است ولی علمی است که دست تحریف به آن راه یافته است…تاریخ تنها حدس ها و تخمین هایی است که یک محقق می تواند از آن استفاده کند نه عموم مردم.
کسی که آیات الهی رابرای رونق منبر خود حفظ می کند
دین داری و التزام به شعایر دینی با آن که توفیقی است که نصیب هر کسی نمی شود ولی گاه همین امر سبب حرمان می گردد و انسان را از ظالم ترین افراد می نماید. برای نمونه، کسی که آیات الهی رابرای رونق منبر خود حفظ می کند با آن که خود به عمل به آن پایبند نیست و نصیبی از عمل ندارد و از آن اعراض عملی دارد و نیز کسی که با پوشیدن لباس پیامبر، داد خدایی خود را به آسمان می برد ولی ندای یا خدای او تنها برای دیگران است و به سلاخی می ماند که روزانه ده ها گوسفند را سر می برد و تنها کمی از گوشت را مصرف می نماید، به قساوت قلب شدید دچار می گردد و گمراهی مانند دیابت که به خون می چسبد، به دل هایشان می چسبد و موجودی شیطانی می شوند. کار این افراد به ظاهر متدین و خداشناس به جایی می رسد که دیگر گوششان به هیچ موعظه و حدیثی بده کار نمی باشد و ذکر امام حسین برای آنان تفاوتی با پاک کردن سبزی ندارد.
نفوذی های به ظاهر مؤمن، ولی خدا را به بند می کشند
افراد بی ایمان که تنها به فکر منافع مادی خود هستند و چیزی جز دنیا نمی شناسند خطر چندانی برای مؤمنان ندارند؛ زیرا آنان با اموری که ضرری برای منافعشان ندارد مخالفتی نمی کنند و مخالفت آنان نیز به حدی است که چیزی از دنیای آنان نکاهد. آنچه خطرناک است اعتقاد نادرست و ایمان به باطل است و این که کسی بخواهد برای خدا بکشد در حالی که باوری باطل دارد. چنین فردی وضو می گیرد ، قصد قربت می کند و می کشد، بلکه می درد و موعظه هیچ مؤمنی نیز در او کارگر نمی افتد. او ولی خدا را به بند می کشد و خنده مستانه بر آن سر می دهد و مؤمنان را به دار می آویزد به بهانه این که ایمان و دین خدا را پاس دارد. او گرگی درنده خوست که در میان مؤمنان لانه کرده است.
دانش جویی هموار و ناهموار
اگر استادی که مغزای علم را نوشیده و آن را در مرتبه و جایگاه خود یافته است به دست دانشجو آید دانشجویی آسان می گردد و علم بی پرده و بدون پیچیدگی در کام وی ریخته می شود، اما هیچ گاه بدخواهان چنین اجازه ای را برای ظهور و بروز چنین اساتیدی نمی دهند و آنان را در انزوا و عزلت اجباری می برند؛ زیرا اگر چنین استادی لب به سخن بگشاید تمامی مردم باصفا علم مورد نظر را درک می کنند و آن را دوست می دارند و پی گیر آن می شوند؛ ولی آنان که هدفی جز رسیدن به مقام و جایگاه ویژه ندارند، علم را جلوگیر خود می یابند و برای خاموشی آن علم و چنین استادی به تلاش و تکاپو می افتند و بزرگی و فخر علم را به سخت انگاشتن دانش و نداشتن درک و فهمی درست از آن می دانند.