من به قبرستانها رفت و آمد فراوانی دارم و اهل گذر از آرامگاهها میباشم.
البته در کودکی، انس فراوانتری با قبرستان داشتم. آن زمانها شبهنگام، برای هواخوری به قبرستان میرفتم. غسال و گورکنی را میشناختم که عمر خود را با کار در قبرستانها به پیری رسانده بود. او قبر میکند و بدن اموات را غسل میداد. من با او رفیق شدم و در صحبت را با او باز کردم. گفتم در این همه سال قبرکنی و مردهشویی، آیا مورد خاصی را مشاهده کردهای؟ گفت والله! من غیر از استخوان شکسته و له شده، چیز دیگری مشاهده نکردهام. اموات بسیاری را دیدهام: گاهی بیکفن و گاهی با کفنهای پوسیده، اما از آن مواردی که مدنظر توست، چیزی مشاهده نکردهام. شما میگویید در این قبرستانها اخباری هست و مسایل خاصی وجود دارد، اما من چیزی مشاهده نکردهام. غافل آن است که نه شکستهاش را میبیند و نه درستهاش را. این نکتهای بسیار مهم و قابل توجه است.