«ارحم من فی الأرض یرحمک من فی السماء»؛ به زمینیها مرحمت داشته باشید و آنها را کمک کنید تا آسمانیها به شما کمک کنند. در صورتی میتوان مشکلات روی زمین را حل کرد که بتوان با آسمانیها پیوند داشت تا بالاییها مدیریت کار را به دست گیرند…..
کودکی پنج ساله بودم که به مکتب میرفتم. هنوز به سن مدرسه نرسیده بودم. معلم مکتبخانه خانمی پیر و نودساله به نام گلینخانم بود. او نخستین معلم ناسوتی و صوری من بود. او در مکتبخانه به ما حدیثهایی را یاد میداد که من از آنها خیلی خوشم میآمد. من هنوز که هنوز است گاهی شبها آن حدیثها به ذهنم میآید و خاطرات کودکی را برای من زنده میکند. بیشتر این احادیث از «نهجالفصاحه» بود. برخی از این احادیث که من به آنها علاقه داشتم چنین بود:
«المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»؛ مسلمان آن است که مردم از دستش و زبانش راحت باشند؛ کسی که مردم را اذیت نکند.
«ارحم من فی الأرض یرحمک من فی السماء»؛ به زمینیها مرحمت داشته باشید و آنها را کمک کنید تا آسمانیها به شما کمک کنند. در صورتی میتوان مشکلات روی زمین را حل کرد که بتوان با آسمانیها پیوند داشت تا بالاییها مدیریت کار را به دست گیرند. البته مدد نیروهای آسمانی یک شرط دارد و آن اینکه باید به زمینیها رحم داشت. قدرتهای غیبی و نیروهای ملایکه در صورتی به کمک کسی میآید که نسبت به خلق خدا خیرخواه باشد.
«ابغض العباد من کان ثوباه خیر من عمله، ان یکون ثیابه ثیاب الانبیاء وعمله عمل الجبّارین»؛ بدترین بندگان خدا کسانیاند که ظاهرشان بهتر از باطنشان است. مراد از «ثوباه» پیراهن و شلوار است. کسانی که لباسشان لباس پیغمبر ولی عملشان عمل قلدرها و زورگوها و مستکبران است. من در آن عالم کودکی خود معنای این حدیث برایم ملموس نبود که چگونه در لباس پیغمبر یا در ظاهر مسلمانی میشود عمل یک جبار را داشت و ستم کرد و زور گفت و قلدری نمود و به مردم اذیت و آزار رساند. چنین کسی ابغض العباد است. الان که این حدیث را به یاد میآورم، گویی معنایش خودش میآید. خدا رحم کند به انسان که دست و زبانش باعث اذیت و آزار مردم نباشد.