موضوعی به نام تکرار، واقعیت خارجی ندارد. تکرار، به معنای آن است که چیزی در لحظه، تکرار شود که امکان‌پذیر نیست.

در کودکی، در جلسه قرائت قرآن شرکت می‌کردم. همه اعاظم و رجال قرائت قرآن، در آن جلسه حضور داشتند. استادم، مرحوم آقای اثنی عشری بود، که صاحب تفسیر است. کودک بسیار خردی بودم و گاهی در قرائتم اشتباه می‌کردم. استاد می‌گفت اعد، یعنی دوباره بخوان. من از این موضوع، شرمسار و خجل می‌شدم؛ به ویژه که پیرمردها و افراد مختلفی در آن جلسه بودند. با خودم فکر کردم که باید قرائتم را تصحیح کنم و این شیوه قرائت قرآن، سودمند نیست. این‌قدر در قرائت قرآن پیشرفت کردم که می‌توانم بگویم، کسی تحت ظل السماء، رعایت تجویدش به نیکویی تجوید من نبود و این، تا قبل از یازده سالگی بود. البته، آقای اعد هم، هم‌چنان استاد من بود. با خودم فکر می‌کردم، چه‌طور باید کلمات را بجوم. باید کلمات را این‌قدر می‌جویدم که به این سطح قرائت برسم. به هر روی، موضوعی به نام اعاده، واقعیت خارجی ندارد. وقتی شخصی می‌گوید اعد، یعنی تو نیز، آیه را بخوان و این مفهومی است که در عرف رواج دارد. اعد به معنای این نیست که دوباره بخوان؛ زیرا خواندن دوباره، امکان‌پذیر نیست و نمی‌شود، دوباره خواند و قرائت دوباره، غیر از اولین قرائت است.

مطالب مرتبط