زندگی کردن اجنه در ناسوت
صور جنیه مقید به مظاهر ناریه هستند. انسان به ظهورات ناسوتی است، که در ظرف ناسوت همین جن هست و انسان: «من الجنة و الناس اجمعین» اینها هر دو صور ناسوتی هستند ولی یکی صور ناسوتی مزاجی است دیگری صور ناسوتی مثالیاست بهاصطلاح اجنه صورت و حقیقت و همه چیز را منهای ماده دارند و در بیان خصوصیات جن و انس چنین میگوییم که توانمندی اجنه از انسان بیشتر است یعنی انسان توان و زور این که بخواهد با جنی کشتی بگیرد را ندارد. اما ادراک انسان از اجنه قویتر است به طوری که اجنه از ادراکات انسانی لذت میبرند و ادراکات انسانی را میخورند و بو میکنند و عاشق انسان و ادراکات انسانیاند و علم را شیرین میدانند مگر این که زندیق یا کافر یا شیطان باشند که بغض و عناد خود را دارند چرا که همان طور که در انسانها مومن و کافر وجود دارد در اجنه نیز چنین است. زندگی ای که در انسانها هست در اجنه نیز میباشد این جا به ظرف ناسوت است در آن جا هم به ظرف ناسوت است عالم اجنه هم ناسوت است منتهی در انسان ناسوت مزاجی است در اجنه ناسوت ناری است مزاجشان متفاوت است.
اجنه از انسانها لذت میبرند. شما بچه شش ساله هفت ساله خیلی شیرین است ما چون زیاد بچهها را میبینیم شیرینی آن را درک نمیکنیم اگر بچهها را به عالم ملائکه ببرند قند توی دل آنها آب میشود آن قدر زیباست و آن قدر ملکوت دارد ولی ما قدر او را نمیدانیم. از نظر روانشناسی اگر پدر یا مادر یا انسان عاقلی یک لحظه یک روز یک ساعت
(۴۱)
یک ماه یا دو ماه به جمال بچه شش هفت ساله نگاه کند باطن او طراوت پیدا میکند و دستهای از امراض از او دور میشود. حتی اگر کسی که میخواهد سکته کند و بیافتد نسخهای که میتوان برای او تجویز کرد این است که جمالی را تماشا کند. همین بچه هفت ساله که هیچ شهوتی در او نیست و جمال است را ببینید چقدر زیباست. اجنه نیز از جمال انسان لذت میبرند. ارتباط با اجنه در سنین کوچکی و کودکی خیلی آسانتر است تا سنین بزرگی که ریش و پشم پیدا میکند مشکلتر میشود در سنین کودکی زودتر آدم را میپذیرند و هرچه بخواهند بدهند بگیرند راحتتر انجام میدهند.
لذا در قران هم ببینید به مسانخ واحد میآید که جن همچون انسان مورد خطاب واقع میشود که تکلیف دارد، مومن و کافر دارد، خوب و بد دارد و جهنم و بهشت دارد. لأملأن جهنم چه از جن باشد چه از انسان باشد پس میبینیم که ما با اجنه همراهیم در سیر و سفر اما بی ارتباط با هم هستیم به خاطر این که راحت بتوانند زندگی کنند ولی ارتباطشان هم محال نیست مانند ارتباط یک کشور با کشور دیگر که ما بی ارتباط هستیم ولی امکان ارتباط هم وجود دارد با تلفن با نامه بی سیم یا با پاسپورت به آن کشورها سفر کنیم اینها همه ممکن است یعنی میتوان به عالم اجنه رفت و جنیان هم به عالم ما میآیند و میشود با آنها انس گرفت آنها هم با انسان انس میگیرند میتوان با آنها درگیر و روبرو شد و گرچه زور انسان از اجنه کمتر است ولی اهرمهایی در اختیار دارد که به وسیله آنها میتواند اجنه را بزند و نابود و خردشان کند. مثل این میماند البته بلا تشبیه هرچند تشبیه گوارایی نیست ولی مثل این میماند که انسان
(۴۲)
بخواهد شیری پلنگی یا گرگی را بزند ولی توان چنین کاری را ندارد لذا از عقل خود استفاده میکند و با کارد یا فشنگ کار آن را تمام میکند بنابراین در باب شیاطین و اجنه نیز اگر کسی خواست با اینها درگیر شود و به اینها نزدیک شود مثل یک غواص باید مسلح بشود چرا که غواص اگر بدون مسلح شدن به غواصی رود لقمه لقمهاش میکنند. لذا دین یک اهرم هایی را در اختیار انسان گذاشتهاست و آوردهاست که اگر اجنه خواستند به شما حمله کنند چنین و چنان کنید و ما را مسلح کردهاست ضمن این که این عالم اینقدر در تسالم است که اجنه با انسانها کاری ندارند. لذا این حرفها نیست که اجنه مثلا در تاریکی انسان را اذیت کنند. آنها مردم آزاری نمیکنند گرگ بازاری نیستند.
(۴۳)
عوالم جنیان
جن نیز خود عوالمی دارد و دارای گروههای بسیار مختلف و متفاوتی به لحاظ جماد، زبان، اندام، توان، درک، کفر و ایمان میباشند.
به عوالم جنیان که بروید میبینید چه تازگی هایی دارند. اهل دنیا چقدر عقب مانده و غافلند گویی در یک روستا زندگی میکنند میگویند شهر تهران، تهران به نسبت این عوالم یک روستایی بیشتر نیست. شما به بازار جن که وارد میشوید میبینید یک کرة الارض است انسان نمیداند به کجای آن نگاه کند به چپ به راست چه بخرد چه بفروشد پول نمیخواهد یک غوغایی است و هنگامهای است و از این بازار بیرون آمدن نیز مقداری مشکل است و باید کمک کنند و انسان را بیرون بیاورند و نمیتوان آن جا هم ایستاد چرا که اگر یک نخود انسان را تکان بدهند اعصاب او به هم میریزد و میگویند آقا جن زده شدهاست که گاهی هم مشکلات این چنینی پیدا میشود که این یا بر اثر امراضی است که دارد یا اشتباهاتی شده که یا مربی اشتباه کردهاست یا خود شخص اشتباه کردهاست و باعث ایجاد چنین مشکلاتی میشود.
(۴۴)
انس و دوستی و رفع نیازها
در عرف دنیاداران و حتی در نزد شیاطین و جنیان، انس و دوستی بسیار در رفع نیازها کارساز است. زمانی شیطانی انسی میگفت: ما در همه ادارات پارتی داریم، بدین صورت که ما نمیگذاریم وقتی کار ما در ادارهای دچار مشکل شد، آشنا پیدا کنیم و رشوه دهیم، بلکه وقتی که هیچ کاری نداریم، در هر ادارهای مسؤولی را میبینیم و با او دوست میشویم و سپس که کار ما به آنان واگذار شد، وی کار ما را از باب دوستی انجام میدهد. ما در «رخا» و «راحتی» او را دیدهایم و او در «شدت» پاسخ ما را میدهد. این قانون و سیستم در همه عوالم جاری است و اگر کسی میخواهد در سختیها پاسخ اجابت شنود، در راحتی و آسودگی باید با مدبرات عالم هستی انس گیرد و با آنان دوست شود. از این رو گاهی سختی و گرفتاری به شخصی فشارهای مضاعفی میآورد، اما دعای وی اثری ندارد و مستجاب نشدن دعای وی به سبب مشکلات قبلی است که وی داشته است.
(۴۵)
لانههای شیطان
این نکته حایز اهمیت است که دل و نفس منافقان بیش از کفار لانه شیطان قرار میگیرد. شیطان قدرت رسوخ در روح و نفس آدمی را دارد و افزون بر وسوسه آدمی، حتی نفس او را مس میکند و تأثیرات بدی بر روح و روان او میگذارد و او را به زشتی میکشاند و موجب ابتلای او به امراض گوناگونی میشود. مس شیطان موجب فراموشی میشود و درصد بالایی از فراموشیها از آن است. البته شیطان هرگاه بخواهد کسی را مس کند، چون دارای جسم مثالی است به لحظهای میتواند همه بدن او را مس نماید. اگر انسانی توسط اجنهای خاص مس شود و در او بدمند آثار شوم بیغیرتی را در او بر جای میگذارند.
برخی از خاطرهها یا گذرهای قلبی و نفسی نیز از تصرف جن یا فرشته است که در ما پیش میآید. برخی از صداهایی که گاه برخی میشنوند یا فکر و مغز برخی تحت تأثیر آنان قرار میگیرد بدون آن که فرد توجهی به آن داشته باشد، برآمده از این گروه پدیدههای نامریی است.
خاطرنشان میشود شیاطین در انسانی میتوانند رسوخ و نفوذ داشته باشند که زمینه و پیشینه برای پذیرش آنان داشته باشد. همانند سیبی که ضربه میبیند و به سبب این ضربه دچار لک و خرابی میشود.
شیطان اسمی عام است که هم بر جنیان و هم بر انسانهای نیرنگباز اطلاق میشود. شیاطین جنی زایش دارند. از بهترین زایشگاههای شیاطین جنی درون کفار و منافقان است. گاه برخی از مؤمنان سست اراده نیز میزبان شیاطین میباشند.
همچنین بیدار شدن و بدون داشتن وضو برای قضای حاجت رفتن
(۴۶)
سبب میگردد شیاطنی که در دستشویی زایش داشتهاند به نفس وی هجوم برند و او را آماج لانهگزینی خود قرار دهند. نتیجه این کار وارد شدن آسیبهای روانی به فرد است و چه بسا افرادی که در معرض زایش شیاطین قرار گیرند و چون آنان در هر زایش دهها شیطان تولید میکنند، هجوم شیاطین نوزاد بر آدمی سبب زوال عقل و جنون او گردد.
البته شیاطین در برابر انسانهای ضعیف است که قدرت وسوسهگری و کاشت نطفه را دارند اما در برابر اولیای الهی تنها قدرت تجسم دارند؛ چنانکه تجسم آنان برای حضرت یحیی، حضرت ابراهیم و حضرت یعقوب علیهمالسلام مشهور است.
خاک، چینشی لطیف، نرم و افتاده دارد و انسان نیز وارث همین صفات است. آتش چینشی طغیانگر فرارونده دارد و ابلیس و شیاطین نیز با توجه به همین ویژگی است که به غرور آلودهاند.
(۴۷)
اجنه با ایمان
در میان جنیان، عدهای اهل ایمان هستند و در آنها خلوص و صفایی یافت میشود که گویی شبیه عوام و مردم ساده و خوشباور ما هستند. اینها عاشق و شیفته خوبان و اولیای بهحق آدمیان میباشند که در زمانهای حساس به کمک آنها میآیند و گاه نیز خود را ظاهر میکنند؛ به خصوص نسبت به کسانی که با آنها سر و سرّی داشته و یا کم و بیش آشنایی و دوستی با آنها داشته باشند. جنهای مؤمن، زیان و ضرری به آدمیان نمیزنند؛ ولی جنهای کافر هنگامی که کسی از انسانها آنها را آزار دهد، انتقام میگیرند؛ بلکه نسبت به کسانی که به آنها آزاری نمیرسانند ولی به عالم آنان ورود مییابند ممکن است زیانهایی وارد سازند. آنان در مقام انتقام هر روشی را برای انتقام بر میگزینند، مگر آنکه نتوانند شخص یا فرد را به دست بیاورند و یا نابود کنند و یا اینکه دانش آنها در زمینه چگونگی انتقام کم باشد.
(۴۸)
دشمنی شیطان با انسان و علت آن
مجازاتی که برای ابلیس در نظر گرفته شده و ضربهای که خورده بهخاطر انسان بوده و او نیز تمامی دشمنی خود را مصروف انسان ساخته است. شناخت ابلیس و حقیقت شیطان بزرگ، کار بسیار مشکلی است و قرآن کریم بهترین معرفی کننده شیطان بزرگ و ابلیس است. او دشمن آشکار و نهان آدمی است. فرمانده بدیها و زشتیها برای گمراهی انسان، جای پا اندازه میگیرد و آدمی را چنان گمراه میکند که گویا خود، به تنهایی گمراه شده است.
شیاطین بیشتر در پی خوبان قوی پنجه میگردند و فریب دادن آنها را برای خود قدرت به حساب میآورند و از این کار لذت میبرند و با این کار عواطف خود را تحریک مینمایند.
شیاطین در فریب دادن و گمراهی خوبان قوی پنجه با هم مبارزه میکنند و مسابقه میدهند. آنان افراد قوی و محکم را گوی و چوگان میدان خود به حساب میآورند. هر یک از آنها که توان شکست یکی از آنان را نداشت، این امر را به دیگری میسپارد تا او نیز خود را آزمایش کند و این کار را تا جایی ادامه میدهند که یا موفق شوند و یا کار را به شیطان بزرگ واگذار میکنند که این مرحله تنها نسبت به اندکی از تمامی مخلوقات خدای تعالی پیش میآید و کمتر فردی موفق میشود خود را تا این مرحله حفظ کند و شیاطین را از میدان بیرون نماید و کار را به شیطان بزرگ رساند.
شیطان و گناه همیشه ناز و نوازش افراد را قبول نمیکنند، بلکه در مواقع بسیاری آزار و شکنجه آنان را به عهده میگیرند و به طور اساسی
(۴۹)
از آزار و شکنجه مشتریان خود بیشتر لذت میبرند و از آن احساس غرور و شادی میکنند. برای نابودی یا شکست فردی، گاه میشود که گروه و طوایفی از شیاطین بر او حملهور میشوند و کار خود را گروهی انجام میدهند و یکتنه این کار را انجام نمیدهند.
ناجوانمردترین دشمن آدمی، همان شیطان بزرگ و ابلیس است که هیچ مرزی برای جسارت و جنایت نسبت به آدمی نمیشناسد و به هر شکل که بتواند، بشر را به گمراهی و تباهی وادار میکند.
کار شیطان گمراهی و تباهی انسان است. او برای گمراهی بشر از راهها، بندها و ابزار مختلف پنهان و آشکاری که در اختیار دارد استفاده میکند که شناخت فراونی از آن در گستره توان بسیاری از افراد نیست.
آرایشگری و بزکنمایی، از شغلهای بسیار عمده و همگانی شیاطین است. همانطور که شیاطین، موعظهگران بسیار پرحرف، خوشبیان و نرمزبانی هستند.
شیاطین از موارد و ریشههای خاص، محسوس، معقول، حیلههای درونی و برونی بهخوبی استفاده میکنند تا افراد برجسته و انسانهای بسیار توانا را نیز بر زمین افکنند.
شیاطین گاهی روش و منش گمراهی و گاه صورت مربی و مرشد به خود میگیرند. گاه دستور میدهند و گاه آموزش. گاهی وسوسه میکنند و گاه زینت. گاهی درس میدهند و گاه درس میگیرند. گاهی عشق میشوند و گاه معشوقه. گاهی رنجیدههایی را دل خوش میکنند و برخی نیز برای موفقیت خود از تمامی این روشها استفاده مینمایند.
شیاطین در زمان موعظه، موعظه، و در زمان آرایش، آرایش، در وقت
(۵۰)
بزک، بزک، در زمان وسوسه، وسوسه، و به هر زمانی فوت و فن مناسب همان زمان را بهخوبی اعمال میدارند و گاه نیز چندین شغل و فن را برای یک فرد، گروه، قوم و ملت یکجا و با هم انجام میدهند و تمامی آن قوم و ملت را به تمامی فنون مشغول میدارند، بدون آنکه کسی توجه به این همه ورزیدگی پیدا کند.
چشمبندی، جادوگری، وسوسهگری و هزاران فوت و فن دیگر از رشتههای تخصصی شیاطین میباشد. شیطان گاه آدمی را به یاد چیزی میاندازد و گاه نیز چیزی را از یاد آدمی میبرد. زمانی آدمی را در میان شک و بود و نبود چیزی اسیر میکند و چون گربهایی که با موش بازی میکند با آدمی مشغول بازی میشود و از این کار لذت میبرد.
شیطان و گناه بیشتر از غفلتها و بیتوجهیهای انسان استفاده میکنند. البته آنهایی که اهل توجه هستند، وگرنه بسیاری از انسانها را از مزدوران، و وسیلههای کاری خود به حساب میآورند و آنها را بدون زحمت و هزینه در پی گناه روانه میکنند. شیطان، آنهایی را که دل به گناه میبندند و خوی گناه پیدا میکنند، پایگاهی برای خود قرار میدهد و مأموریتهای مختلفی نسبت به دیگران به آنها میدهد، به این ترتیب، پیشرفت گام به گام، کار شیطان را بالا میبرد.
تنها کسی که بهطور رسمی از ابتدای تاریخ در مقابل خداوند قادر و توانا ایستاد، شیطان بود و هر کس در این راه و به این روش گام بردارد و در عمل یا اندیشه چنین خودنمایی کند از پیروان شیطان و مزدوران او به حساب میآید.
دستهای نیز به هیچ وجه نمیتوانند از شیطان ـ این کف روی آب ـ رها
(۵۱)
شوند و به زلال آب رسند. به همین سبب، آنها تمثل شیطان را هنوز به زمین نزدهاند.
عظمت شیطان از کوچکی ماست؛ از این رو میتواند در همه جای انسان رسوخ کرده و حتی قلب را نیز به چنگ آورد. ولی بیان دقیقتر آن است که قلب جای شیطان نیست و کسانی که شیطان قلبشان را احاطه کرده است، قلب ندارند. درجات سطحی قلب این گروه مرده و در ژرفا و ته قلب آنان این حق است که سوسو میزند.
معمول انسانها سیر حرکتی خود را از شیطنت به سوی عقل میآغازند و حرکت و سیر آنان صعودی است. دستهای نیز از آرامش به شیطنت حرکت میکنند و سیر آنان نزولی است.
محدوده ابلیس نفس است و اگر نفسانی بودن انسان زیاد شود، عقل کم میگردد. مادری که بچه را در سرمای زمستان زیر شیر آب ساعتها میشوید و باز میگوید نجس است، روشن است عقل ندارد و مکلف نیز نیست و رئیس او ابلیس و کارهای وی در محدوده نفس است.
(۵۲)